سلام دايي جون خوبي؟ مطلبات خيلي قشنگن.
دلم برات خيلي تنگ شده. تو بهترين دايي دنيايي بهتر بگم بهترين داداش دنيا واسه من.دوست دارم زودتر بيا تويسرکان.
پسري يه دختري رو خيلي دوست داشت که توي يه سي دي فروشي کار ميکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هيچي نگفت. هر روز به اون فروشگاه ميرفت و يک سي دي مي خريد فقط بخاطر صحبت کردن با اون... بعد از يک ماه پسرک مرد... وقتي دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد... دخترک ديد که تمامي سي دي ها باز نشده... دخترک گريه کرد و گريه کرد تا مرد... ميدوني چرا گريه ميکرد؟ چون تمام نامه هاي عاشقانه اش رو توي جعبه سي دي ميگذاشت و به پسرک ميدا
سلام عباس جان
صبح پاييزي شما بخير حکايت زيبايي بود همچنين سخنان دکتر شريعتي که واقعا زيباست و گيرا؛ اميدوارم بيشتر از قبل به روز شوي
salam matalebto khondam vaghan khob bood man ye shop daram age tonsti behem ye sar bezan va mano link kon nazar yadet nare mofagh bashi bye