سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شیشه ی عطر بهار لب دیوار شکست، همه جا پر شد از بوی بهار؛ همه جا آیت اوست.

 دو قدم مانده به خندیدن برگ! یک نفس مانده به ذوق گل سرخ! چشم در چشم بهاری دیگر، تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان؛ یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تان.

  بهار آمد که تا گل باز گردد سرود زندگی آغاز گردد بهار آمد که دل آرام گیرد ز درد و غصه ها فرجام گیرد. 

 دلت شاد و لبت خندان بماند برایت عمر جاویدان بماند. خدا را میدهم سوگند بر عشق هرآن خواهی برایت آن بماند. به پایت ثروتی افزون بریزد که چشم دشمنت حیران بماند. تنت سالم سرایت سبز باشد برایت زندگی آسان بماند. تمام فصل سالت عید باشد چراغ خانه ات تابان بماند.

سیب شود رویتان، سرخ و سپید و قشنگ.

سبز شود جانتان، سبز و بلند و کمند.

سیر شود کامتان از کرم کردگار.

سکه شود کارتان،روزیتان برقرار.

ماهی عمرت بود،

پر حرکت پر تلاش.

 غم بشود سنجدی، رخت ببندد یواش.

پر ز حلاوت شود، چون سمنو زندگی

. غرق سعادت شود، شیوه ی این بندگی.






تاریخ : یکشنبه 92/12/25 | 5:12 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.