سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

عنوان تحقیق : دروغگویی و راستگویی

گردآورنده : عباس عبدالمحمدی

استاد راهنما : دکتر فیاضی

دانشگاه جامع علمی کاربردی

واحــــــــــــد47

زمستان    1388

به نام خدا

در جامعه ما بویژه در سده اخیر دروغ گفتن به شکل نگران کننده ای افزایش و متاسفانه در اقشار و لایه های مختلف ریشه دوانیده است.شما در نظر بگیرید اگر بین دو نفر از افراد خانواده اعتماد متقابل نباشد،روابط و زندگی چقدر سخت و پر هزینه خواهد بود،گاه آنقدر شرایط سخت می شود که امکان ادامه وجود ندارد.حال اگر در جامعه بین آحاد مردم این قاعده شود چه خطر بزرگی دوام و قوام جامعه را مورد تهدید قرار می دهد،در آن جامعه اخلاق وجود ندارد،فساد و تباهی همه ارکان اجتماعی و اقتصادی و سیاسی را فرا خواهد گرفت،ارزشهای دینی فقط لقلقه زبان خواهد بود،دوروئی و بدگمانی تبدیل به یک رویه خواهد شد و موارد بسیاری دیگر.همه اینها ریشه اش از دروغ است.بترسیم از زمانی که دروغگوئی نوعی زرنگی تلقی شود و قبح آن بریزد ، حال سوال مهم این است که علارغم اینکه در فرهنگ دینی ما ایرانیان آیات و احادیث فراوانی داریم که بر حرمت دروغ و دروغگوئی تاکید شده است و حتی بعنوان ام الفساد در مناسبات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامع آمده است چرا ما به این مصیبت گرفتار شده ایم؟عده ای از ما فکر می کنیم صداقت صرفاً یک مسئله اخلاقی است و عموماً در روابط بین خودمان ناخوداگاه به حاشیه رانده می شود،از طرفی براحتی با شنیدن سخن دروغ و مواجه با فرد دروغگو با لبخندی ملیح از کنار آن عبور می کنیم و متاسفانه گاهاً به توجیه این عمل قبیح می پردازیم در صورتیکه به اثرات بسیار مخرب آن در حوزه های اجتماعی توجهی نداریم.بدتر از همه آنکه گاهاً با رفتار و کردار خودمان افراد را نه تنها در راست گفتن تشویق نمی کنیم بلکه وادار به دروغگوئی نیز می کنیم.در این مقاله مسلسل می کوشیم تا دروغ و دروغگوئی را باتوجه به دیدگاه فرهنگ اسلامی و با لحاظ نمودن آیات و روایات و احادیث از قرآن کریم و ائمه معصومین و ذکر مصادیق رواج این عمل زشت در فرهنگ عمومی جامعه و عوارض و خطرات آن را بصورت ساده بیان کنیم و از نقطه نظرات خوانندگان عزیز استقبال می کنیم. در پایان این قسمت توجه شما خوانندگان عزیز را به  بند ? کتیبه داریوش از ستون چهارم جلب می کنم ، داریوش شاه می گوید:«تو که پس از این شاه خواهی شد خود را با همه توان از دروغ پاس بدار.اگر چنین  می اندیشی که سرزمین من در آسایش باشد مرد دروغزن را سخت گوشمالی ده».?

 

"خداوند این کشور را     از دشمن"ازخشکسالی"از دروغ" محفوظ دارد."

 

گاهی حتی بدون اینکه فکر کنیم، دروغ می‌گوییم و خودمان نیز نمی‌دانیم که چرا الان و در رابطه با این موضوع دروغ گفتیم . چرا دروغ یکی از عادت‌های روزمره همه‌ ما شده است؟ آیا برای رسیدن به ‌هدف خاصی دروغ می‌گوییم یا نه ؟ آیا بدون دروغ هم می‌توان زندگی کرد ؟ دروغ چه فرقی با دروغ بافی ‌دارد ؟ دروغ چیست ؟ آیا تاکنون فکر کرده اید که دروغ چیست و چه معنایی می‌تواند داشته باشد! در ‌توصیف و تعریف شخصی که دروغ می‌گوید، می‌توانیم بگوییم فردی است که برای اینکه دیگری را در رابطه با ‌موضوعی فریب دهد متوسل به دروغ می شود و یا می‌خواهد کسی را به وسیله دروغی که می‌گوید ‌شیفته و جذب خود کند و یا گاهی بدون اینکه هیچ گونه قصد و نیتی داشته باشد این کار را انجام ‌می‌دهد. فرد دروغگو حقیقت و درستی موضوعی را می‌داند و می‌تواند بین گفتن حقیقت و یا نگفتن آن ‌یکی را انتخاب کند.

‌‌در دروغ گفتن دو رفتار متفاوت را می‌توان تشخیص داد : ‌‌فردی که از روی حسادت و برای بالا بردن مقام خود دروغ می‌گوید و فردی که بدون هیچ گونه ‌غرضی دروغ می‌گوید و به قول ما ایرانی ها از نوع مصلحتی است . ‌‌ ‌حالا هر یک از این دو دروغ و علت آنها را جداگانه توضیح می‌دهیم : نوع ‌اول: دروغی که از روی خود خواهی و غیظ است، این دروغ را در موارد زیر به کار می‌بریم :

‌‌ ‌‌?) زمانی که می‌خواهیم یک تصویر خوب و عالی و دروغین از خود در برابر مخاطبمان بسازیم . اما چگونه این ‌کار را انجام می‌دهیم ؟ در گفتن استعدادها ، توانایی های مالی حقیقت را نمی‌گوییم ویا عیب‌های خود را به ‌خوبی ها تبدیل می‌نماییم و راجع به آنها با افتخار صحبت می‌کنیم .

‌‌?) برای به دست آوردن یک پست یا شغل ادعای کذب می‌کنیم و یا برای فروختن مالی که به ما تعلق دارد توضیحاتی را ذکر می‌کنیم که حقیقت ندارد . فقط برای اینکه جنس خود را به قیمت بالاتری بفروشیم این کار ‌را انجام می‌دهیم .

‌‌ ‌‌?) به خاطر کاری که انجام داده ایم و برای اینکه مجازات نشویم دروغ می‌گوییم. این نوع دروغ بیشتر بین بچه‌های ‌کوچک و نوجوانان باب است .‌‌نوع دوم: دروغی است که به نیت و قصد بدی نیست و می‌توان گفت بیشتر نوعدوستانه است و در موارد زیر به کار می‌رود : ‌‌ ‌ این دروغ را زمانی می‌گوییم که می‌خواهیم کسی را ناراحت نکنیم مثلا وقتی کسی نظر ما را ‌درباره لباس جدیدش یا مدل کوتاهی موهایش می‌پرسد شاید آن مدل و آن لباس به او نیاید اما برای ‌اینکه او را ناراحت نکنیم از دروغ استفاده می نماییم چون مسلما هر کسی سلیقه خود را دارد و نباید سلیقه ‌خودمان را به کسی تحمیل کنیم و یا اینکه در شرایط خاص، خبر بدی را تبدیل به خبر خوب کنیم و ‌کسی را الکی و به خاطر شنیدن این دروغ خوشحال کنیم . روان شناسان در علم روان شناسی این ‌دروغ را " دروغ دفاعی " می‌نامند . اما چرا دفاعی؟ چون در نهایت ، هدف ما از این دوغ این است که ‌رابطه خود را با دیگران حفظ کنیم و این رابطه از بین نرود. این دروغ را می‌گوییم چون می‌ترسیم از ‌طرف دیگران مورد بی مهری قرار بگیریم و آنها دیگر ما را دوست نداشته باشند و برای ادامه ‌داشتن ارتباطا طمان با دیگران نظرات خود را پنهان می‌کنیم تا همچنان مثل همیشه باشیم .

اما چرا اغلب دروغ می‌گوییم؟ بر اساس تحقیقی که در آمریکا انجام شده است ، متوجه شده‌اند که ‌همه آدم‌ها در روز بیش از? بار دروغ می‌گویند و البته با توجه به شغل و مسئولیتی که هر کسی دارد ‌تعداد این دروغ ها کم و یا زیاد می‌شود و بیشتر این دروغ ها به خاطر طفره رفتن ازجواب دادن به سوالات ‌است . ‌ با چه هدفی دروغ می‌گوییم ؟ با این هدف که یک تصویر خوب از خود ارائه دهیم و دیگران ما را ‌بهتر از شخصیتی که داریم، ببینند که این بحث را در علم روان شناسی " خاستگاه و جایگاه دلخواه ‌اجتماعی می‌نامند. "‌‌چگونه تشخیص دهیم که کسی دارد به ما دروغ می‌گوید ؟ در این جا مهم این است که اگر به ‌کسی و به حرف های او اعتماد ندارید و در درستی صحبت های او شک دارید ، باید در ابتدا کاملا به صحبت ‌های او دقت کنید وبا هوشیاری کامل صحبت هایش را تعقیب کنید تا متوجه شوید، زیرا به قول ما ایرانی‌ها ‌دروغگو، کم حافظه است و صحبت های خود را فراموش می‌کند و دفعه بعد که در مورد همان موضوع ‌صحبت می‌شود صحبت های قبلی خود را فراموش می‌کند و دوباره از نو شروع به دروغ گفتن می‌کند و در ‌همین جاست که می‌توانید مچ او را بگیرید و مطمئن شوید که او فردی دروغگوست و قابل اعتماد نیست .

وقتی که از دروغ و دروغ گفتن صحبت می‌کنیم به جایی می‌رسیم ‌که دیگر کار از دروغ گذشته و به حد افراطی آن یعنی افسانه بافی رسیده است ، دیگر جلوی این افراد را ‌نمی‌توان گرفت. علت و دلیل افسانه بافی افراد یک شوک شدید روحی ، شکست در زندگی شخصی یا ‌اجتماعی یا هر واقعه و رخدادی است که به شخص دیدی منفی نسبت به دنیای بیرون می‌دهد و برای دور شدن ‌و دفاع از خود به دنیای خیالی و افسانه ای پناهنده می‌شوند . این افراد از دنیای واقعی فرار می‌کنند؛ ‌دنیایی که به آنها سختی های بسیاری را تحمیل کرده است و ساکن دنیای خیالی می‌شوند، زیرا در آنجا ‌آرامش بیشتری را احساس می‌کنند. افسانه بافی در افراد یک مشکل روانی نیست . این مشکل بستگی ‌به اطرافیان فرد دارد و برای فائق آمدن بر مشکل این افراد باید آنها را نزد یک مشاور و متخصص برد . ‌

راست گویى فتنه انگیز

با وجود فضیلت و ارزشى که راست گویى دارد اما گاهى مایه دردسر، ضرر و فساد است و از این جهت ممنوع است. بنابراین آشنایى با موقعیت ها و سنجیدن سود و زیان سخن و گزینش طرف مهم تر، یکى از وظایف مسلمان، به شمار مى رود. مواقعى که گفتن حرف راست، منشأ بروز فتنه و درگیرى و حتى قتل و خون ریزى مى شود، راست گفتن واجب نیست. پیامبر گرامى اسلام(ص) مى فرماید: (راست گویى در سه چیز ناپسند است:

سخن چینى، سخن گفتن با مرد درباره همسر او به چیزى که آن را زشت و ناپسند داند و تکذیب خبرى که شخص مى دهد.)11

آثار ناپسند دروغ

دروغ با کرامت و بزرگ منشى انسان سازگار نیست و موجبات پستى او را فراهم مى آورد. افراد با کرامت و بزرگوار هرگز با دروغ میانه اى ندارند. در این جا برخى از پیامدهاى دروغ را یادآور مى شویم:

1. دروغ، سرچشمه نفاق: از آن جا که راستى، حرکت براساس فطرت، و دروغ، حرکت برخلاف آن است، همیشه بین دل و زبان دروغ گو تضاد وجود دارد و همین نکته او را به سوى نفاق مى کشاند. وجدان دروغ گو همواره در رنج و عذاب و وجودش پر از تشویش و نگرانى است و شخصیت او به علت کثرت دروغ، متزلزل مى باشد.

2. تزلزل ایمان: دروغ، اساس ایمان را برهم مى ریزد و زمینه دور شدن لحظه به لحظه انسان را از فطرت الهى فراهم ساخته و او را به سوى انحراف و پستى مى کشاند. امام باقر(علیه السلام) مى فرماید: (دروغ گویى، ویران کننده ایمان است.)12

3. زمینه سازى براى گناهان: چه بسا انسان دروغ گو براى پوشاندن دروغش مجبور شود گناهانى دیگر انجام دهد; مثلاً به کسى تهمت بزند و کارى را که خود کرده است به دیگرى نسبت دهد. در بدى دروغ همین بس که امام صادق(علیه السلام) آن را بدتر از شراب دانسته است.13

4. کفر ورزیدن: گاهى دروغ انسان را به کفر مى کشاند، زیرا وقتى انسان به فسق و فجور و نقض قوانین و نفاق رو مى آورد، زمینه کفر ورزیدن به خدا و تخطى از فرمان در او فراهم مى شود. شخصى به محضر پیامبر(ص) رسید و پرسید: کار دوزخیان چیست؟ فرمود:( دروغ گویى; دروغ، انسان را به فاجرى و پرده درى مى کشاند و چون فاجر شد، کافر مى گردد و جاى انسان کافر در آتش است.)13

5. بى اعتبار شدن: دروغ، انسان را پیش دیگران بى اعتبار مى کند و حتى اعتبارش را نیز نزد خود از دست مى دهد. چنین شخصى همواره در اضطراب و تشویش به سر مى برد تا مبادا دروغش برملا شود و رسواى خاص و عام گردد. حضرت على(علیه السلام) مى فرماید: (کسى که به دروغ گویى معروف شد، اعتماد مردم به او کم مى شود.)14

داستان چوپان دروغ گو، نمونه بارزى از سلب اعتماد مردم نسبت به افراد دروغ گو است.

6. کم شدن حافظه: از آن جا که دروغ گو مرتباً برخلاف واقعیت و حقیقت سخن مى گوید، ممکن است در مجالس مختلف حرف هاى ضد و نقیضى بزند و نفهمد که این حرف را قبلاً طورى دیگر بیان کرده و در نتیجه همه متوجه دروغ او مى شوند.امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: (از مواردى که خداوند به زیان دروغگو کمک مى نماید، فراموشى است.)15 فراموش کارى از جمله چیزهایى است که به زیان و بى آبرو شدن دروغگو مى انجامد و او را نزد اطرافیان رسوا مى کند.

ریشه هاى 2روغگویى

براى معالجه دروغ باید به دنبال ریشه هاى آن بود،چراکه اولین گامِ درمان، شناخت علت هاست. در یک دسته بندى کلى مى توان ریشه هاى دروغ گویى را این گونه بیان کرد:

1. پستى نفس: بعضى از مردم به دلیل این که در خود هنرى نمى بینند و احساس مى کنند در میان جامعه شخصیتى ندارند، مى کوشند تا در پناه دروغگویى، کمبودهاى خود را جبران کرده و توجه دیگران را به خود جلب کنند. رسول خدا(ص) فرمود: (دروغگو ،دروغ نمى گوید مگر به سبب پستى نفس خویش.)16

2. ترس از جریمه و مجازات: برخى از مردم به دلیل ترس از مجازاتِ خلاف کارى هاى خود به دروغ متوسل مى شوند و مى کوشند بدین وسیله تخلف خود را قانونى و منطقى نشان دهند.

3. دورویى: دو رویى موجب دروغگویى مى شود، زیرا فرد دو رو باید چیزى را که با قلب نپذیرفته در زبان و رفتار با آن موافقت کند که این همان دروغ است. در واقع منافق خود را موافق جلوه مى دهد، در حالى که چنین نیست.

4. سخت گیرى بى مورد: بعضى از پدران و مادران ناآگاه یا فرماندهان و سرپرستان نادان به فرزندان و زیردستان خود بیش از حد فشار مى آورند و از آنان بیش از توانایى شان تکلیف مى خواهند. این گونه رفتار کردن موجب مى شود تا آنان براى قانع کردن طرف مقابل به دروغ متوسل شوند.

درمان دروغ گویى

پس از شناخت عوامل دروغ گویى، باید به درمان آن پرداخت. در این جا چند راه کار براى درمان دروغگویى ارائه مى شود:

1. برطرف کردن احساس حقارت در شخص; 2. تقویت صفت شجاعت در افراد; 3. از بین بردن صفت زشت دورویى; 4. سخت گیرى نکردن به زیردستان و فرزندان; 5. بالا بردن درجه ایمان افراد; 6. تأمل و تفکر در سرانجام دروغگویى; 7. تفکر در پاداش راست گویان; 8. هم نشین نشدن با دروغ گویان; 9. دعا و راز و نیاز با خداى بزرگ براى درمان دروغ گویى.






تاریخ : یکشنبه 88/10/20 | 9:17 صبح | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.