سفارش تبلیغ
صبا ویژن

19

خداجون سلام...

خدایا .من میدونم که بهترین لحظه های زندگی من اون لحظاتی بودن که حضورت رو در کنارم بیشتر احساس کردم و در کنارتو با تدبیر و اندیشه بیشتری به آرامش رسیده ام . خدا جون نمیدونم چقدر به این موضوع باید فکر کنم که تو همیشه خیر و صلاح منوو میخوای و من خودم هم اینو میدونم اما همون لحظات حساس عملی شدن برام سخت میشه که بتونم طرح های بزرگ داناییم رو پیاده کنم. راستش دچار یه جور تقابل بین قسمت و خواستن میشم.حقیقتش رو بخوای نمیدونم چه مقدارش مربوط به سهل انگاری خودمه و چه مقدارش مربوط به امواج منفیه که شیطان ملعون توی مغزم میفرسته

البته این رو هم خوب میدونم که شیطان دشمن قسم خورده ما آدمهاست و برای جلوگیری از پیشرفت انسان دست به هر کاری
میزنه
...خدا جون یه جایی خوندم شیطون روی بخش خالی مغز ما نفوذ میکنه ، یعنی از جهل و نادانی ما برای مدیریت و فرمانروایی بر ما استفاده میکنه. از اون قسمتهایی که تهی از معلومات مثبت و انسانی هستند. حضورش انگار مثه ویروس یواش یواش به قسمتهای دیگه مغزم تکثیر میشه و موج های منفی ذهن منو تشدید میبخشه و اون موقعه که بر من رهبری میکنه....خدا جون ازت میخوام یه آنتی ویروس قوی توی نرم افزاری مغزم بذاری((العالم محضرالله) تا زمانی که من از تو،به خاطر مشغله زندگی دور میشم و غافلم بهم کمک کنه و آلارم هشدار دهنده برام به صدا در بیاد... یا این قدر توی کسب علم توفیقم بدی تا حتی یه ذره جای خالی برای جهالت و فرمانروایی اون ملعون باقی نمونه...خدا جون نمیدونم این حرفایی که میزنم خنده داره یا منطقیه ! اما ازت میخوام، اونم با تمام خواهش یک اشرف مخلوقات که منو از شیطان و وسوسه های شیطانی محفوظم بداری تا نه به کسی آسیب برسونم و نه اجازه بدم کسی بهم آسیبی برسونه... که شنیده ام؛(( پذیرش ظلم از خود ظلم بدتره...)). خداجون خودت میدونی که همیشه شاکرت بودم ، درسته که قصوراتی داشته ام اما اونا رو تا جایی که ایمان و دانایی ام کمکم کردن به حداقل رسوندم ، نمیخوام ادعا کنم که ایراد ندارم و اشتباه مرتکب نمیشم چون هنوز توی دین و ایمان و کسب علم و عمل به اونا خیلی کوچولو هستم. البته این رو هم بگم که ؛ با کمک و لطف تو بوده که التفاط نمودی تا خطاهای حداکثری رو به حداقل برسوندم.خدایا خودت خوب میدونی که من بد کسی رو نخواستم و نمیخوام و همیشه در مقابل تعرض های غیر منطقی دیگران که البته تعدادشون هم خیلی کم هستند(شکر خدا) همیشه ایستادم و از تو خواستم خودت با صلاح خودت یا اصلاح به اخلاق نیک و رفتارخوبشون کنی یا اونجوری که خودت در حیطه عدالتت هست با اونا برخورد کنی... خداجون به زندگیم و شغل و موقعیت اجتماعییم ، به داشتن والدین عزیز و خواهر و برادران خوب , همسرمهربون و قدر شناس و فرزند سالم و دوست داشتنی ام و همکارای خوبم ، رفقام و اینکه یک روستایی (فریازانی) به دنیا اومدم راضی ام و همیشه خیلی از این شکرکردن هام به خاطر همین پاک زندگی کردن اونا و خودم بوده... خدا جون همیشه بهت فکر میکنم و ازت میخوام همه مسلمانها و ایرانی ها رو در پناه خودت از شر دشمنان اسلام و ایران حفظ کنی...خدا جون تا در مورد اسلام میخواییم حرف بزنم ، میگن: ((فلانی وبلاگت رو سیاسی نکن .)) اما اونایی که این حرف رو به من میزنن دوستای خوب و دوست داشتنی من هستند که ازت میخوام نور ایمان به اسلام ومسلمان ایرانی بودن رو توی دل اونا و خود من که از همه نیازمندترم روشن کنی تا لغزش های ما به حداقل برسه...

خدا جون یه نفررو هنوز نبخشیدم و هر کاری میکنم بتونم ببخشمش اما ؛ اعمال و رفتار و دروغ پردازیها و پشت سر حرف زدن هاش و حسادتش به من (که عامل همه اینهاست) باعث شده هنوز نتونم خودم رو مجاب کنم ازش بگذرم و ببخشمش . چون هر روز و هر لحظه، به فکر یه نقشه جدید بر علیه منه .حتی چند بار هم باهاش حرف زدم، چند بار باهاش قهر کردم و آشتی کردم اما بازم ... به توصیه یکی از روانشناسان عزیز که مشاوره گرفتم(( به خاطر اینکه خودم سزاوار آرامش هستم اونو بخشیدم)) و از توی فکر و زندگی و خانواده ام و ارتباطات و آینده ام، حذفش کردم اونم برای همیشه...

 اما از هم اکنون که این مطلب رو مینویسم هیچ وقت و هیچ وقت دیگر اون رو هرگز نخواهم بخشید حتی به توصیه روانشناس و مشاورخوبم...خدا جون داری میشنوی و می بینی چی گفتم و چی نوشتم. من هیچ وقت دیگر اونو نخواهم بخشید و منتظر عدالتت در مورد صبوری و بخششم هستم      

  

خدا جون بصیرت و آگاهی منو بالا ببر تا از لغزش ها در امان باشم

 






تاریخ : شنبه 89/2/25 | 3:10 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.