تنهایی
ماهی در حوض
بلبلی در قفس
پوپکی در صحرا
این سه اسیرند ،گرچه به ظاهر خوشبخت
ای بیچاره ماهی! سالهاست نمیچشی آب زلال! فرو رفته ای در خیال
ای بیچاره بلبل! سالهاست که نمیخندی، می نالی
و به نالیدن خود می بالی
ای آواره پوپک!چون برگ میخزی
نقش ها میزنی بر پهنه درخت بر تنهایی
ماهی آرزو داشت به در رفتن از دریا
بلبل آرزو داشت به دررفتن از دشت
پوپک آرزو داشت پریدن
خوشبختی نه در دریا بود، نه در دشت، نه در پریدن
تنها در تنهایی غم انگیز است
فردا آغاز پائیز است
رود اندوهگین،دشت اندوهگین، بیشه اندوهگین
برای تنهایــــــــــــــــــی خود
شعر از کریم جلیلوند فریازانی
تاریخ : چهارشنبه 88/4/17 | 9:29 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()