شب قدر در فریازان |
روزهای آخر زندگی حضرت (ع) از منظر شهید بهشتی(ره) این را هم عرض کنم که من در همان اوایل ورودم در نخستین جلسهای که به مناسبت جشن بزرگ غدیرخم با حضور آقایان تشکیل شد و نخستین بار بود که با عده بیشتری از دوستان روبرو میشدم و سخن میگفتم، عرض کردم که چقدر مایلم در جلسات مذهبی که تشکیل میشود، از دوستان و علاقمندان، کسانی آماده شوند و در ایراد بحثها و سخنرانیها شرکت کنند. مخصوصاً من همیشه دوستان جوان تحصیل کردهامان را به این کار تشویق میکردهام; برای اینکه این خود کمال و ارزش و فضیلتی است که آدمی بتواند عقیده و ایده و اصول دینی و تعالیم آسمانی مذهبی خودش را در یک محفلی تقریر کند و بگوید; و بودن افرادی که میتوانند بحثهای بهرهآور و بهرهمند کننده دینی داشته باشند، در هر نقطهای، عاملی است که در این موقعیتها و مناسبتهای مذهبی بشود جلسات مذهبی تشکیل داد. و چون نمیتوانیم ما منتظر باشیم که همه جا یک عالم دینی و یک سخنگوی دینی ورزیده و بار آمده برای این کار داشته باشیم، پس چه بهتر که در میان برادران و خواهران مسلمان ما کسانی باشند که بتوانند در مواقع مناسب از عهده این کار برآیند. و امیدوار هستم که باز هم دوستانی داشته باشیم که در محافل، ولو کوتاه به هر صورت که میتوانند بحثهای مُمَتِّع دینی داشته باشند. درباره سالهای زندگی علی(ع) و به طورکلی در دوران زندگی علی(ع) چند دوره ممتاز وجود دارد. یکی سالهای میان تولد علی تا نهضت پیغمبر و ظهور اسلام; تقریباً علی(ع) ده ساله بوده است که پیغمبر اسلام مبعوث شد. یعنی بیشتر مورخان سال تولد علی را سال سیام عامالفیل مینویسند. یعنی علی سی سال از پیغمبر کوچکتر بود. ابوطالب پدر علی و عموی پیغمبر مردی بسیار جلیل و شریف و بزرگوار، بسیار محترم، خیلی محترم بود.تاریخ اسلام ـ وقتی من تاریخ اسلام میگویم یعنی تاریخی که مورخان بزرگ اسلام نوشتهاند و اغلب آنها هم اهل سنت هستند ـ تاریخ اسلام از شخصیت ابوطالب به راستی به جلالت و عظمت، زیاد یاد میکند. ابوطالب که بعد از عبدالمطلب، بزرگ خاندان بنیهاشم و به یک معنا بزرگ قریش بود، از نظر مالی چندان ثروتمند نبود و از نظر عائله، عائله سنگینی داشت. سالی در مکه قحطی و گرانی پیش آمد. پیغمبر و عباس، عموی پیغمبر و برادر کوچک ابوطالب، با هم مشورت کردند و گفتندای کاش ما میتوانستیم در این وضع بد و نامطلوب و گرانی باری از روی دوش ابوطالب برداریم. با هم شور کردند که چه کار میشود کرد و چه جور میتوانیم به ابوطالب کمک کنیم. بالاخره فکر آنها به اینجا رسید که دو تن از فرزندان ابوطالب را کفالت کنند. عباس یکی از آنها را به خانه خودش و پیغمبر نیز یکی دیگر از آنها را به خانه خودش ببرد. با ابوطالب صحبت کردند. ابوطالب به آنها گفت عقیل که کارگردان کار من است را برای من بگذارید و از بچههای دیگر هر کدام را که میخواهید، انتخاب کنید. پیغمبر را انتخاب کرد. علی کودکی خردسال بود که از خانه پدرش ابوطالب، به خانه محمد آمد. این است که علی در دامان پیغمبر اسلام بزرگ شد. سالهای کودکی علی(ع) قبل از بعثت، یعنی ده سال اول زندگی، شاخصترین و برجستهترین واقعهاش انتقال از خانه ابوطالب به خانه پیغمبر است. بعد از اسلام در همان روزهای نخستین بعثت پیغمبر، به اتفاق مورخین، نخستین فردی که به پیغمبر ایمان آورد خدیجه میباشد، ولی نخستین مردی که به پیغمبر ایمان آورد علی(ع) است. این هم به قول بیشتر مورخان. و اگر به یک نکته توجه کنیم که علی در آن سن بالغ نبوده، بنابراین کسانی که اول مرد مسلمان را افراد دیگر از قبیل زید بن حارثه یا ابوبکر یا دیگران نام بردهاند، نظرشان به افراد بالغ بوده و میتوان گفت تقریباً این مسأله در تاریخ اسلام که علی بعد از خدیجه اول من آمن میباشد، روشن است. ولی ایمان به پیغمبر در زندگی علی وضع خاصی دارد. چون درزندگی علی در سن ده سالگی، ایمان به پیغمبر یعنی یک نقطه عطف; یک نقطه تحول عمیق. علی کودکی ده ساله که از این سن، مبارزه با شرک و جهل و ستم و بیداد را شروع میکند و این مبارزه را با رنگهای مختلف تا لحظه شهادت ادامه میدهد. درحالی که در زندگی بقیه کسانی که مسلمان شدند، در زندگی همه، اینجور نبود. البته مسلمانان عموماً مبارز بودند، عموماً به راه پیغمبر آمدند ولی رنگ خاص مبارزات علی در تاریخ اسلام اختصاصی است. مدت مبارزات علی در تاریخ اسلام همیشگی است. یعنی علی از سال اول بعثت تا لحظه شهادت، روز بدون مبارزه نداشته است. از اینجا زود بگذریم.مرحله دوم، از بعثت تا وفات پیغمبر است. من همه را یک مرحله میکنم. درحالی که در این مرحله هر قدمی و هر وجبی از آن باید یک مرحله خاص شمرده شود و شرح و تفصیل خاصی دارد. مرحله سوم از وفات پیغمبر تا روی کار آمدن عثمان است. پیغمبر اکرم در سال یازدهم هجرت رحلت فرمود. دو سال و تقریباً چهار ماه ابوبکر خلیفه بود و پیشوای مسلمین شد. در حدود ده سال و چند ماه هم عمر پیشوا و خلیفه بود و حکومت را در دست داشت. در این مدت تقریباً سیزده سال که میان رحلت پیغمبر و روی کار آمدن عثمان است، علی یک دوران خاصی از زندگی را گذرانده و این دوران از نظر من یکی از قابل مطالعهترین دورههای حیات امیرالمؤمنین علی(ع) است. نکات آموزنده بسیار دارد. بسیار زیاد، خیلیخیلی زیاد. در این دوره سوم شاخص زندگی علی این است که وی با آنکه احساس میکند برای اداره امور مسلمین لیاقتهای اختصاصی دارد، در عین حال احساس میکند قدرتهای متمرکز، گاهگاه و لااقل ندانسته از مسیر پیغمبر اسلام کنار میروند. ولی اولا: با خلوص و صفا، ثانیاً: با صراحت لهجه ثالثاً: با اظهار همکاری صمیمانه و عمل همکاری صمیمانه با مصالح مسلمین، فداکاری و صفناپذیر از خود نشان میدهد.مرحله چهارم از زندگی علی علیهالسلام در دوره زمامداری عثمان است. شاید بتوانم عرض کنم، صرف نظر از بعضی از ناراحتیهای اختصاصی دوران خلافت خود حضرت وزمامداری آن حضرت که به راستی ناراحتیهای عمیقی داشت، ناراحتیهایی که علی در دوران زمامداری عثمان کشید بسیار قابل توجه هست; برای اینکه عثمان از آن لحظهای که روی کار آمد باز دستهبندی بنی امیه روی کار آمد و تا لحظهای که عثمان در مدینه کشته شد با دستهبندی بنیامیه کشته شد و در تمام این مدت دشمنان علی همه چیز را به نام علی میشناختند و به نام علی معرفی میکردند و به نام علی جا میزدند. من چون از این دوره هم میخواهم زود بگذرم فقطیک تکه کوچک نقل میکنم. ابن اثیر یک مورخ سنی است و از مورخان معروف تاریخ اسلام است و تا حدی در تاریخ اسلام محقق است. کتاب تاریخی معروفش به نام الکامل کتابیاست تا حدودی فشرده، در عین حال در شش جلد بزرگ، شش مجلد بزرگ یا دوازده کتاب. ابن اثیر در تاریخ الکامل میگوید: در روزهایی که مخالفان عثمان از هر سمت به سوی مدینه رو آورده بودند و همه میگفتند عثمان وضعی دارد که عمال او، فرمانداران او، کارگزاران او، کارمندان حکومت عثمان در همهجا ظلم و ستم میکنند، یا عثمان از این ستمگری عمالش آگاه هست یا ناآگاه; اگر آگاه هست، لیاقت این سمت را ندارد، چون مرد ستمگر حق ندارد بر صندلی زمامداری امت اسلام تکیه زند. بر صندلی جانشینی پیغمبر اکرم(ص) نشیند. یا ناآگاه است، مردی که تا این اندازه بیلیاقت باشد که در زیر گوش او به حقوق امت اسلام تجاوز میشود، به دلیل بیعرضگی و بیلیاقتی حق این مقام را ندارد. حرفی منطقی بود. به این دلیل دستههای مهاجم، دستههای شکایت کننده و دستههای طغیانگر، مخصوصاً از سه ناحیه معروف مصر و بصره و کوفه حرکت کردند و به مدینه آمدند و گفتند حالا که نمیتوانیم از راه فرستادن نامه و فرستادن پیغام، این پیر مرد را از این خواب گران بیدار کنیم ما به صورت دسته جمعی حرکت میکنیم و به مدینه میآییم تا او ببیند که وضع چقدر بد شده که انبوه زیادی از مردم کسب و کار و خانه و کاشانهاشان را رها کردهاند و از بصره به مدینه آمدهاند. لابد یک خبری است. اقلا آمدن ما، او را از این خوابی که فقط در اثر تملق و چاپلوسی مروان حکمها و سعید بن عاصها، غارتگران چاپلوس بنیامیه، بر پیرمردی چون عثمان عارض شده، بیدار کند. اینها به مدینه آمدند بهعنوان اینکه قافله عمره است و میخواهد برای عمره و زیارت خانه خدا بیاید. حرکت کردند که مبادا عمال عثمان مانع حرکت آنها بشوند. آمدند در سه نقطه اطراف مدینه اتراق کردند. بعد برای عثمان پیغام فرستادند و گفتند بله ما آمدهایم و به این منظور آمدهایم; تکلیف ما چیست؟ به مدینه بیاییم یا از همین جا مطلب حلاست؟ تقریباً، حداقل سه نوبت با کوشش علی علیهالسلام این مهاجمین از مدینه با نصیحت و اندرز علی و با پیمان و تعهد عثمان که دیگر بیدار شدم، دیگر تجاوز نمیکنم، دیگر نمیگذارم عمال من به حقوق مردم تجاوز کنند، دیگر در بلاد و سرزمینهای دور اسلامی کسی به حق مسلمانی تجاوز نمیکند، سه نوبت عثمان آمد آشکارا در حضور مردم این تعهد را کرد و از شخص خاص علی(ع) استمداد کرد، علی رفت به دلیل اینکه مورد احترام و قبول عموم بود، نصیحت کرد، مهاجمین برگشتند ولی باز وقتی عثمان کشته شد دستگاه تبلیغات معاویه چنین وانمود کرد که علی سبب کشته شدن عثمان شد. یکی از لحظات حساس این گوشه از تاریخ اسلام این است که در آخرین نوبتی که عثمان دست به دامان علی شد و از علی خواهش کرد که برو اینها را نصیحت کن که برگردند تا من خودم کارها را درست کنم; علی به عثمان فرمود: تو مکرر تعهد کردهای ولی باز هم تخلف نمودهای، من این بار اگر رفتم و به اینها گفتم که بروید و برگشتند و باز تو نتوانستی روی قول خودت بایستی، دیگر به خانه تو پا نمینهم. |
درباره وب
فریازان یادمانی پرشکوه از هزارههای فراموش شده............. سرزمین کوهستانی تویسرکان در دامنه کوه الوند (جنوب الوند) قرار دارد و کمی پائین تراز تویسرکان به فاصله 12 کیلومتر، بعد از عبور از روستاهای رودآور،جعفریه(دوقلعه)،قلعه شیخ،وآریکان ودرست روبروی روستای سهام آباد، روستای کهن و بزرگی وجود دارد به نام فریازان. در زبان محلی به فریازان ( پریازان ) هم می گویند. پریازان همواره یکی از نواحی پیدایش و گسترش فرهنگ و باورهای ایرانی بوده است. مردمان دلاور و باشهامت این روستای سرسبز وزیبا توانستهاند تا در طول تاریخ، فرهنگ و آیینها و زبان خود را بهتر از برخی نواحی دیگر پاس دارند و کمتر در معرض دگرگونیهای فرهنگی قرار گیرند. فرمانروایان قدرتمند و اصیل محلی نیز توانسته بودند تأثیری چشمگیر در پاسداشت باورهای کهن داشته باشند و از همین روی است که خیلی از آداب و رسوم اصیل ایرانی در این روستا هنوز هم برجای مانده اند . نامهای ایرانی و کهن روستا، کوهها و رودها نیز نشانههایی دیگر از گسترش فرهنگ ایرانی در این سرزمین بزرگ و پرافتخاری است که با طلوع خورشید از مشرق«الوند ایران» بر پیشانی این روستای کهن وباستان میدرخشد. من آمــــــــدم به دنیا، دنـــیا به من نیامد من در میان اویم، اویی در این میان نیست
فال حافظ
رتبه الکسا
ویژه ماه اسکین
لینک دوستان
ساعت
برچسبها وب
پیام تسلیت (12)
طنز عید (6)
فریازان (6)
مرامنامه (3)
کریم جلیلوند (3)
فریازان (3)
محمود آباد (2)
ماه گشنگی (2)
کلاغ (2)
هفت سین (2)
پریازو (2)
پریوازان (2)
پرعوزان (2)
فری آزان (2)
فری تازان (2)
انتظار (2)
اساسنامه هیئت (2)
بهترین جوک جهان (2)
درخشان (2)
ستاره سرخ (2)
سجاد جلیلوند (1)
سرآسیاب ملارد (1)
سردار (1)
سگ باهوش (1)
سلام (1)
سلام نوروزی (1)
سلطنت (1)
سه داماد (1)
سهام آباد (1)
سیلی خوردن (1)
شانتی دووی (1)
شب آرزوها (1)
شب بخیر (1)
شب قدر (1)
شعر (داغ داغ) (1)
شعر طنز (1)
شکلات (1)
صفحه اول (1)
صفحه دوم (1)
صفحه سوم (1)
صمد عبدالمالکی (1)
طایقان (1)
طنز انتخابات (1)
طنز روز معلم (1)
دست پاک (1)
دعا (1)
دلیجان (1)
دهخدا (1)
دو مرد در قرآ ن (1)
دور افتاده (1)
ذکر (1)
راسته نیاز (1)
رحیم محمودوند (1)
رد پایی در برف (1)
رضا اسماعیلی (1)
رضا اشماعیلی (1)
روح (1)
روحانی فریازان (1)
روز رسوایی (1)
بوق (1)
بیاد آنان که ... (1)
پارسی بلاگ (1)
پدران فریازان (1)
پرستار (1)
اسماعیل امینی (1)
اشک توبه (1)
امام زمان عج (1)
امروز کاری کن (1)
امیدعلی زمانی (1)
امیر جعفر ترک (1)
انتخاب قاطع (1)
انحراف از قانون (1)
انفجار یک خبر (1)
اول باید مرد (1)
اولین نفر (1)
این روزا ... (1)
این همه روستا (1)
باران (1)
باستانی (1)
باغهای فریازان (1)
باور ما (1)
بدبین (1)
برج داداش میلاد (1)
بنویس (1)
بهار (1)
30 ب (1)
7 هفت (1)
faryazan (1)
آتیش بازی (1)
آچمز (1)
آخرین پست سال 88 (1)
آدمخوارها (1)
آریکان (1)
آلبوم کوه غصه ها (1)
آمار زنده (1)
آن دو (1)
احمدی نژاد (1)
اخبار فریازان (1)
ارباب (1)
اساسنامه (1)
پیامک تبلیغاتی (1)
پیلانگرگ (1)
پیو ند تون مبارک (1)
تربچه (1)
تسلیت (1)
تلفنی (1)
تهران (1)
تویسرکان (1)
جادوی کلام (1)
جام جهانی 2010 (1)
جانم فدای رهبر (1)
جدول لیگ برتر (1)
جوک سال 64 (1)
جوک فریازان (1)
جوک مشتی رمضون (1)
جیر جیرک (1)
چهارشنبه سوری (1)
چوپان دروغگو (1)
حسن فرازمند (1)
حکمت خدا (1)
حکمت عشق (1)
حمیده نوروزی (1)
خدا (1)
خدا در... (1)
خرافات (1)
خرسوار (1)
خسته (1)
داداش میلاد (1)
دایی اسبق (1)
پریازان (1)
پسر بروجردی (1)
پسردلتنگ (1)
پسرم ابوالفضل (1)
پشت پنجره ها (1)
پیام تبریک (1)
زمین از بالا (1)
زن (1)
زیارت (1)
فریازانی های (1)
فقط همین امروز (1)
فقیر (1)
فلسفه علمی وضو (1)
فوتبال قدیمی (1)
فوتسال (1)
فیلم اغتشاشات (1)
فیلمهای اغتشاشات (1)
قدرت (1)
قربان ولیئی (1)
قربان ولیی (1)
قفس (1)
قهرمانان فریازان (1)
کارآفرینی (1)
کدامین پل (1)
کروبی (1)
طنزشب آرزوها (1)
طوفان (1)
عاشورای (1)
عرض تسلیت (1)
عروس (1)
عروسی (1)
عشق (1)
عقاب (1)
عکس از اغتشاشات (1)
عکس جدید از (1)
عکس خان گرمز (1)
عکس سرچشمه محلات (1)
عکس شهرداری (1)
عکس فرهنگی (1)
عکس فریازان (1)
علیرضا جلیلوند (1)
عموی بیگانه (1)
غربت (1)
غروب فریازان (1)
فتنه (1)
فراموش (1)
فراموشی (1)
فراموشی فریازان (1)
فرزند (1)
فرهنگیان فریازان (1)
همسر هاشم مجنون (1)
هییت (1)
واژگان فریازان (1)
وبلاگ فریازان (1)
وسواس فکری (1)
وفاتهای فریازان (1)
یاد فریازان (1)
یادش بخیر (1)
یداله عبدالمالکی (1)
یکشنبه (1)
یکی منو پیدا کنه (1)
یوزارسیف (1)
کلمه (1)
کلید (1)
کوچه های جمعه (1)
کودک (1)
تاریخ : چهارشنبه 88/6/18 | 12:12 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()