ابر مرد استان همدان
حاج علی اکبر عبدالمحمدی
مردی از خطه دلاور خیز فریازان
در تاریخ11/12/88 از سوی مسئولین استان همدان در برنامه صبح انقلاب همدان که در ساعت 19 غروب از شبکه سه سیما پخش شد ، به عنوان ابر مرد استان همدان ونیز(( اسطوره ایثار و مقاومت)) به همه ایرانیان عزیز معرفی گردید.
حاج علی اکبر عبدالمحمدی ( نفر وسط )
برادر آزاده حاج علی اکبر عبدالمحمدی در تاریخ 7/7/1358 در منطقه نوسود و پاوه نزدیک روستای شمشیر ،در پیچ معروفی به نام(( پیچ مرگ ))در ساعت 7 صبح به دست منافین حزب دموکرات و کومله به همراه هم رزمانش 1 ـ شهید سرباز وظیفه محمد سوری (( او هم از بزرگ مردان روستای فریازان میباشد که در زندان بعث به مقام شامخ شهادت رسیدند،)) 2ـ گروهبان یکم حشمت گودرزی از شهر خرم آباد، 3ـ مجید خزایی از شهرستان کنگاور، دستگیر شدند.همه دستگیر شدگان جزو تیپ 84 خرم آباد ، گردان 182 بودند که جهت مأموریت به پاوه اعزام و از آنجا جهت تحویل دادن ادوات نظامی به نوسود میروند . در هنگام بازگشت از نوسود به پاوه پس از درگیری یک ساعت و نیم با این گروهک منحوس دستگیر شده و پس از دستگیری به مدت تقریبا سه ماه به حلبچه منتقل و از آنجا به زندان سلیمانیه ،سپس به زندان کرکوک و از کرکوک هم به زندان استخبارات بغداد منتقل میشود. سپس دوباره به کرکوک و از آنجا باز هم به سلیمانیه و در نهایت در زندان موصل یک و چهار منتقل میگردد. او پس ازپشت سر گذاشتن 130 ماه و 26 روز اسارت موفق شد درتاریخ29/6/1369 در اولین گره از اسیران آزاد شده وبا سرافرازی به آغوش گرم خانواده و ملت عزیز ایران باز گردد.از بین چهار نفری که با حاج علی اکبر عبدالمحمدی در منطقه نوسود دستگیر شدند آقایان حشمت گودرزی و مجید خزایی به آغوش گرم خانواده بازگشتند.و محمد سوری در زندان به مقام شامخ اسارت نائل آمد.شهید محمد سوری نیز اهل روستای فریازان است که بدن مطهرش بعد از سالها در بهشت زهرای محمود آباد فریازان به خاک سپرده شد.
یاد و نامشان پاینده باد.
برادرم حاج علی اکبر عبدالمحمدی بازنشسته بانک صادرات شهرستان تویسرکان است.محل سکونت کنونی او درشهرک مدنی همدان است. دارای چهار فرزند ، دو دختر ( مریم و مرجان )و دوپسر دوقلو ( احمد ومحمد) میباشد. در عکس خانوادگی فوق او نفر دوم نشسته از سمت راست می باشد.پدرم و برادرانم جلال و میلاد هم در تصویر دیده می شوند.
به یاد دارم چه نیمه شبهایی که پدرم ، به دور از چشم اهل خانواده و در خلوت شبهای فریازان برای بازگشت و سلامتی اش گریه میکرد ، نماز و دعا میخواند.همیشه رادیو ی کوچکش درآن شبهای سخت فراق و هجران کنار گوشش روشن بود تا بلکه صدای او را از رادیو در هنگام پخش برنامه صلیب سرخ که اختصاص به سیمای جمهوری اسلامی ایران داشت بشنود. در این برنامه ،صدای ضبط شده اسراء که از قبل ضبط شده بود ، پخش میشد.که اتفاقا پدرم یک بار موفق شده بود از همین برنامه صدای برادرم را بشنود و صبح هنگام برای ما تعریف کرد.در روز آزادی اش و هنگامی که پدرم برای استقبال از اولین گروه از آزادگان به کرمانشاه رفته بودند در اولین صحنه حضور و دیدارشان هیچ یک (پدر و فرزند)نتوانسته بودند همدیگر را بشناسند.و توسط یکی از برادران عزیز سپاه که او هم اهل فریازان میباشد( خدایار پایروند فرزند مرحوم غلام) به یکدیگر معرفی میشوند...
هنگام ورودش به روستا فقط تعداد انگشت شماری از مردم فریازان را توانست بشناسد.او در سخنرانی اش در روی پل روستا که در بین انبوه مردم فریازان و خیل عظیم استقبال کنندگان بود ، اذعان داشت که آرزو داشته تا امام راحل (پیر جماران ) را از نزدیک ببیند و خود رابرای همیشه سرباز او و مردم ایران خواند.. سپس خود رابه عنوان برادر ((شهید محمد سوری ،فرزند رحمت اله )) که در بند اسارت به شهادت رسیده بود خواند وشرمنده از آن بود که با هم از فریازان به خدمت سربازی رفتند ، اما بی حضور او برگشته بود .اوخود را به عنوان فرزندرحمت اله سوری( پدر شهید محمد سوری) به همه معرفی کرد تا رسم برادری را با شهید محمد سوری به جا آورده باشد.
جهت دیدن مراسم تجلیل از فرهیختگان استان همدان در آرشیو برنامه های شبکه سه سیما در سطر پایین کلیک کنید.
پخش مراسم برنامه صبح انقلاب. همدان از شبکه سه سیما از آرشیو این شبکه به تاریخ11/12/88 ساعت 19غروب