وقتى قیامت برپا شود، همه خلایق در آن روز جمع مى شوند. شیاطین ، جباران ، ظالمان ، کافران و پیشوایان کفر را با پیروانشان به پیشگاه خداوند متعال آورده و محاکمه مى نمایند. سپس به فراخور گناهان ، افراد را جهنمى کرده و پاداش مى دهند.
در این هنگام پیروان شیاطین ، جباران و ظالمان که کورکورانه از آنان تبعیت و تقلید کرده اند خطاب به آنها مى کنند و مى گویند: ما در دنیا، پیروان و فرمان بردار شما بودیم و الان به واسطه همان اعمال گرفتار عذاب جهنم هستیم . آیا ممکن است شما، هم اکنون به خاطر رهبر و پیشوا بودنتان سهمى از عذاب هاى مرا بپذیرید تا قدرى از عذاب ما کاسته گردد؟
آنها بلافاصله مى گویند: اگر خداوند ما را از این عذاب سوزان نجات داد و به بهشت برد ما هم شما را راهنمایى مى کنیم ؛ ولى افسوس که کار از اینها گذشته است . چه ناله و بى تابى کنیم و چه صبر و شکیبایى ، راه نجاتى براى ما و شما وجود ندارد. در این حال شیطان خود را تبرئه مى کند و جرم و گناه خویش را به گردن پیروان خود مى اندازد. قرآن در این باره چنین مى فرماید:
و قال الشیطان لما قضى الامران الله و عدکم و عد الحق و وعدتکم فاخلفتکم و ما کان لى علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لى فلا تلولونى و لوموا انفسکم ما انا بمصرخکم و ما انتم بمصرخى انى کفرت بما اشرکتمون من قبل ان الظالمین لهم عذاب الیم .
(و شیطان هنگامى که کار - حساب بندگان صالح و غیر صالح - پایان پذیرفت - و هر کدام به سرنوشت و پاداش و کیفر قطعى خود رسیدند - به پیروان خود چنین مى گوید: خداوند، به شما وعده حق داد و من نیز به شما وعده - پوچ و بى ارزشى که خودتان مى دانستید - دادم . سپس از وعده هاى خود جستم - البته این را بدانید که - من بر شما تسلطى نداشتم و شما را وادار نمى کردم . تنها - کارى که کردم این بود که - از شما دعوت نمودم و شما هم با میل و اراده خود دعوت مرا پذیرفتید، بنابراین ، هرگز مرا سرزنش نکنید، بلکه خویشتن را ملامت کنید. - که چرا دعوت شیطنت آمیز مرا پذیرفتید. خودتان کردید که لعنت بر خودتان باد -).(345)
(به هر حال ) نه من مى توانم در برابر حکم قطعى و مجازات پروردگار به فریاد شما برسم و نه شما مى توانید فریاد رس من باشید.
من اکنون اعلام مى کنم که ، از شرک شما درباره خود، و این که اطاعت مرا در ردیف اطاعت خدا قرار دادید بیزارم و آن کفر را نمى پذیرم - اکنون فهمیدم که این شرک شما در اطاعت از من ، هم مرا بدبخت کرد و هم شما را. همان بدبختى و بیچارگى که راهى براى اصلاح و جبران آن وجود ندارد.
به این ترتیب ، شیطان لعین نیز با سایر خودکامه گان که رهبران گمراهى بودند، هم آوازه شده و تیرهاى ملامت و سرزنش خود را به این پیروان بدبخت و بیچاره نشانه گیرى مى کند. در واقع این یک نوع مجازات روانى براى پیروان شیطان است . آن ملعون آن قدر در کار خود استاد و ماهر است که هم در دنیا مردم سست ایمان را گمراه و منحرف مى نماید و از حق و حقیقت دور مى کند و هم در آخرت آنها را محکوم و سرزنش مى نماید. از طرف دیگر خود را تبرئه کرده و بى گناه معرفى مى نماید.
آن روز به پیروان جاهل و سست ایمان خویش ایراد مى گیرد و مى گوید: براى هدایت شما پیامبرانى از جانب خدا آمدند و آنها هم براى جلوگیرى از انحراف شما جانشینانى بعد از خود برگزیدند. از طرف دیگر، قرآن کتاب آسمانى ، امامان معصوم - علیهم السلام - و همه علماى متعهد و گاه مؤمنان وارسته براى ارشاد و هدایت شما دست به دست هم دادند تا شما را از وسوسه هاى من دور داشته و به صراط مستقیم بکشانند؛ اما شما با این که آنها را مى دیدید و کلام ایشان رامى شنیدید و در میانشان بودید، آن قدر مست و مغرور گناه و دل باخته وسوسه هاى شیرین من بودید که حرف آنان را قبول نکردید و با این که حرف مرا نمى شنیدید خریدارش شدید و به یاران من پیوستید.
سپس به آنان مى گوید: شما کجا و کى مرا دیدید، کجا و کى حرف مرا شنیدید؟ شما دروغ مى گویید! من اصلا شما را نمى شناسم . شما خودتان خراب بودید، بى دین و فاسد بودید، چرا دیگران منحرف نشدند. لعنت خدا و ملائکه بر خودتان باد که به دستور خالق و رازق خود عمل نکردید. به این ترتیب ، جنگ بین شیطان و طرف دارانش خاتمه پیدا مى کند و هر کسى به سزاى اعمال خود مى رسد.