ترانه کبک های اورامان
مستی تذرو کوهساران
چپرهایی که پر از پچ پچ خرگوش های بلوغ اند
لالایی اساطیری دختران ایل
و تمام سیگنالهای بشری
همه و همه
حزن زمین را هم آوا می خوانند
اینک زنی تنها
بر آستانه سیاه چادر
انتظارش را بر کمرکش کوه می دوزد
آسمان از هیاهوی کوچ پر می شود
مژگان را خلوتیست با شورابه
و دو ستاره
هرشب درمردمک کهکشان درد
سوسو می زنند
اینجا در انسداد جوی
بابونه ای زخمی
سکونتی ابدی دارد
او همسایه صحرایی است که
پر شده از وداع پوپک ها
کمی بالاتر در ملکوت عظیم
رد پای فرشتگانی پیداست
که به استقبال قبیله ای یتیم از زمین آمده اند.
تاریخ : یکشنبه 94/9/15 | 10:52 صبح | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()