سفارش تبلیغ
صبا ویژن

     تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

TO

         
 

 

برای همسر خوبم حمیده نوروزی!

!
بانوی بزرگوار من

به راستی که چه درمانده اند آنها که چشم تنگ شان را به پنجره های روشن و آفتابگیر کلبه های کوچک دیگران دوخته اند...
و چقدر خوب است، چقدر خوب است که ما- تو و من- هرگز خوشبختی را در خانه همسایه جستجو نکرده ایم.
این حقیقتاً اسباب رضایت خاطر و سربلندی ماست که فرزندمان ابوالفضل واطرافیانمان هرگز ندیده و نشنیده اند که ما از رفاه دیگران، شادی های دیگران، داشتن های دیگران، سفره های دیگران و حتی سلامت دیگران، به حسرت سخن گفته باشیم. و من، هرگز، حتی یک نفس شک نکرده ام که تنها ،بی نیازی روح بلندپرواز تو این سرافرازی و آسودگی بزرگ را به خانه ما آورده است.فقط حسرت یک چیز را میخورم و آن هم قنوتهای پاک تو در نمازهایت می باشد...
تو با نگاهی پر شوکت و رفیع- همچون آسمان سخی- از ارتفاعی دست نیافتنی به همه ما آموختی که می توان از کمترین شادی متعلق به دیگران،((حتی آن هنگامی که کارت پستالهای نوروز88 را به اقوام من وخودت میدادی)) بسیار شاد شد. من گفته ام، و تو در عمل نشان داده ای:
خوشبختی را نمی توان وام گرفت.
خوشبختی را نمی توان برای لحظه ای نیز به عاریت خواست.
خوشبختی را نمی توان دزدید
نمی توان خرید
نمی توان تکدی کرد...
بر سر سفره خوشبختی دیگران، همچون یک ناخوانده مهمان، حریصانه و شکم پرورانه نمی توان نشست، و لقمه ای نمی توان برداشت که گلوگیر نباشد و گرسنگی را مضاعف نکند.
پرنده سعادت دیگران را نمی توان به دام انداخت، به خانه خویش آورد، و در قفسی محبوس کرد- به امید باطلی، به خیال خامی.
خوشبختی، گمان می کنم، تنها چیزی است در جهان که فقط با دست های طاهر کسی که به راستی خواهان آن است ساخته می شود، و از پی اندیشه های طاهرانه.البته ما می دانیم که همه گفت و گوهایمان در باب خوشبختی، صرفا مربوط به خوشبختی در واحدهای بسیار کوچک است نه خوشبختی اجتماعی، ملی، تاریخی و بشری...برای رسیدن به آنگونه خوشبختی- که آرمان نهایی انسان است- نیرو، امید، اقدام و اراده مستقل فردی راه به جایی نمی برد و در هیچ نامه ای هم، حتی اگر طوماری بلند باشد، نمی توان درباره آن سخن به درستی گفت.
عزیز من!



خوشبختی امروز ما، تنها و تنها به درد آن می خورد که در راه خوشبخت سازی دیگران به کار گرفته شود. شرط بقای سعادت ما این است، و همین نیز علت سعادت ماست.
یک روز از من پرسیدی: ((کی علت و معلول، کاملا یکی می شود؟)) و یادت هست که من، درآنجا، جوابی نیافتم که بدهم. بسیار خوب! پاسخت را اینک یافته ام. زمانی که در 19دیماه سال54 من در فریازان (تویسرکان) متولد شدم وتو درطایقان (دلیجان)در یکم اسفند ماه62بدنیا آمدی، علت و معلول بودنمان را میخواستی... تا اینکه در سال 83 علت بودنمان در این دنیای زمینی  مشخص شدو منو تو درروز یکشنبه تاریخ7/2/83 عقد کردیم ودر روز یکشنبه 14/6/83 ازدواج نمودیم.و فرزند گلمان( ابوالفضل)را خداوند مهربان در  روز یکشنبه21دیماه سال84معلول علتمان گردانید.صمیمانه از تو به خاطر همه تلاشهایت ممنونم!!

گل 

 

عزیز من!
( یکشنبه شب)7/2/88، یک بار دیگر، سالروز عقد ماست، و من که اینجا نشسته ام و صبورانه خط می نویسم و هنوز هیچ پیشکشی کوچکی برای تو تدارک ندیده ام؛ اما این تنها مساله ای است که هرگز، به راستی هرگز مرا نگران نکرده است، و نیز نخواهد کرد...در این عصر نفرت انگیز کالا شدن محبت و عشق، معجزه ای است که ما- من و تو- خوشبختی مان را، نه تنها بر پایه پول، بل حتی در رابطه با آن نساخته ایم؛ که اگر چنین کرده بودیم، چندین و چند بار، تاکنون، می بایست شاهد ویران شدن شرم آور این بنا بوده باشیم...و چقدر تاسف انگیز است ویران شدن چیزی که خوب بودنش را هر روز شاکر خدا بوده ایم.و کیست که در میان ما_من وتو_ که نداند این معجزه حذف پول به عنوان حلال مشکلات، تنها به همت والا، گذشت بی نهایت، بلندنظری و منش بزرگوارانه تو ممکن گشته است؟سالروز عقدمان را به تو عزیز تبریک میگویم.

www.bandarpic.ir || گالری عکس   بیا تو خودت ببین

 

 


 






تاریخ : پنج شنبه 88/1/27 | 2:27 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()
صفحه اصلی |        
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.