سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

پیام تسلیت

 

باخبر شدیم خانم فاطمه پایروند(عمه مقدس) همسر میرزا محمد مالمیر، در روز چهارشنبه 8/7/88 دار فانی را وداع گفته است. وبلاگ فریازان این مصیبت را به بازماندگان آنمرحومه بخصوص پسر ایشان  آقای سیروس مالمیر که از همکاران مدیر وبلاگ در دانشگاه تهران هستند،تسلیت میگوید.خداوند روح این مرحومه تازه در گذشته را غریق رحمت خود فرمایند.

روحش شاد.

 

وخاک

سردترین جای،

 برای آغوشت،

مادر !

 






تاریخ : شنبه 88/7/11 | 5:59 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()

 

 

 

 

 

با خبر شدیم دو روز قبل در روستای فریازان عباداله زنگنه ابوی آقایان فرج اله و حاجی محمد زنگنه به رحمت ایزدی پیوست. مدیر وبلاگ فریازان در گذشت این پدر گرامی را به باز ماندگانش تسلیت عرض مینماید. ازخداوند منان برای روح آن مرحوم طلب مغفرت می نماییم.

 روحش شاد. 

 






تاریخ : دوشنبه 88/6/16 | 1:51 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()

به یاد دایی عزیزم، خادم الحسین((حاج عزت اله آزادی )) که به خاطره ها پیوست.

 

خاطره ها

در گذر گاه زمان
خیمه شب بازی دهر
با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد
عشقها می میرند
رنگها ، رنگ دگر می گیرند
وفقط خاطره هاست
که چه شیرین وچه تلخ
دست ناخورده به جا میماند
======================

 

در روز پنجشنبه، 15/5/88 ـــ دایی عزت عزیزم ـــ رحمت خدا رفت.او در آبادانی مسکن کرمانشاه واقع در 15 متری طالقانی زندگی میکرد. من همراه همسرم ، خواهران وبرادرانم از تهران به کرمانشاه رفتیم .تقریبا همه فامیل در مراسمش حضور داشتیم.

لازم میدانم درگذشت او را به مادرم ، پسرانش نادر ، ناصر ،هوشنگ آزادی وحسین و دخترانش فرزانه و فرانک و نیز زن دایی وجیهه تسلیت بگویم. ازخداوند منان برای روح بزرگش طلب مغفرت و آمرزش مینمایم.روحش شاد و یادش گرامی باد.

 

در روستای فریازان هم همسرمرحوم حسن آقا  ((ننه شاکه  )) به رحمت خدا رفت.روحش شاد.


 


 






تاریخ : دوشنبه 88/5/19 | 3:29 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()

 
candlelight.gif image by Brian_Jones66

 

متاسفانه با خبر شدیم  در چند روز گذشته ، 3نفر از هم ولایتی های عزیزمان در فریازان جان باخته اند که دو نفر از این عزیزان ، جوان بوده اند.اسامی فوت شدگان عبارتند از:

1ـ مرحومه حاجیه خانم زیبا جلیلوند مادر حاجی نوری جلیلوند

علت فوت:کهولت سن

 

2ـجوان ناکام علیرضا عبدالمالکی فرزند علی گل عبدالمالکی(( حیدر))

علت فوت: سوختگی بر اثر شستن موتور سیکلت با بنزین

 

حسن جلیلوند فرزند حاجی محمد جلیلوند((امامقلی))

علت فوت: غرق شدن  در رودخانه ای در استان ایلام، هنگام شنا

 

مدیریت وبلاگ فریازان در گذشت این عزیزان را به خانواده های داغدار تسلیت میگویدو برای آنان ازخداوند منان طلب مغفرت وبرای بازماندگان صبر جزیل  خواهان است.

روحشان شاد.

candlelight.gif image by Brian_Jones66

 

 






تاریخ : جمعه 88/4/26 | 9:48 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()

پیام تسلیت

شمع 

 باخبر شدیم  خانم( نیمچه گل جلیلوند)همسر مرحوم حاج خدامراد جلیلوند و مادر آقای محمد هاشم جلیلوند ،مسئول آشپزخانه کوی دانشگاه تهران که یکی از دوستان خوب مدیر وبلاگ در غربت تهران بوده و هست دار فانی را در شب قبل وداع گفتند.مجلس ختم این مادر عزیز فردا سه شنبه5/3/88 در مسجد قمر بنی هاشم روستای فریازان برگزار میگردد. مدیر وبلاگ فریازان این مصیبت را به خانواده جلیلوند تسلیت عرض مینماید .

روحش شاد...

شعر مادر


آسمان را گفتم
می توانی آیا
بهر یک لحظهء خیلی کوتاه
روح مادر گردی
صاحب رفعت دیگر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
کهکشان کم دارم
نوریان کم دارم
مه وخورشید به پهنای زمان کم دارم
***
خاک را پرسیدم
می توانی آیا
دل مادر گردی
آسمانی شوی وخرمن اخترگردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
بوستان کم دارم
در دلم گنج نهان کم دارم
***
این جهان را گفتم
هستی کون ومکان را گفتم
می توانی آیا
لفظ مادر گردی
همهء رفعت را
همهء عزت را
همهء شوکت را
بهر یک ثانیه بستر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
آسمان کم دارم
اختران کم دارم
رفعت وشوکت وشان کم دارم
عزت ونام ونشان کم دارم
***
آنجهان راگفتم
می توانی آیا
لحظه یی دامن مادر باشی
مهد رحمت شوی وسخت معطر باشی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
باغ رنگین جنان کم دارم
آنچه در سینهء مادر بود آن کم دارم
***
روی کردم با بحر
گفتم اورا آیا
می شود اینکه به یک لحظهء خیلی کوتاه
پای تا سر همه مادر گردی
عشق را موج شوی
مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
بیکران بودن را
بیکران کم دارم
ناقص ومحدودم
بهر این کار بزرگ
قطره یی بیش نیم
طاقت وتاب وتوان کم دارم
***
صبحدم را گفتم
می توانی آیا
لب مادر گردی
عسل وقند بریزد از تو
لحظهء حرف زدن
جان شوی عشق شوی مهر شوی زرگردی
گفت نی نی هرگز
گل لبخند که روید زلبان مادر
به بهار دگری نتوان یافت
دربهشت دگری نتوان جست
من ازان آب حیات
من ازان لذت جان
که بود خندهء اوچشمهء آن
من ازان محرومم
خندهء من خالیست
زان سپیده که دمد از افق خندهء او
خندهء او روح است
خندهء او جان است
جان روزم من اگر,لذت جان کم دارم
روح نورم من اگر, روح وروان کم دارم
***
کردم از علم سوال
می توانی آیا
معنی مادر را
بهر من شرح دهی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
منطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم
قدرت شرح وبیان کم دارم
***
درپی عشق شدم
تا درآئینهء او چهرهء مادر بینم
دیدم او مادر بود
دیدم او در دل عطر
دیدم او در تن گل
دیدم اودر دم جانپرور مشکین نسیم
دیدم او درپرش نبض سحر
دیدم او درتپش قلب چمن
دیدم او لحظهء روئیدن باغ
از دل سبزترین فصل بهار
لحظهء پر زدن پروانه
در چمنزار دل انگیزترین زیبایی
بلکه او درهمهء زیبایی
بلکه او درهمهء عالم خوبی, همهء رعنایی
همه جا پیدا بود
همه جا پیدا بود






تاریخ : دوشنبه 88/3/4 | 12:14 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.