چند روزه که از تهران به فریازان اومدم. امروز از منزل پدری ام در روستای فریازان دارم براتون مطلب مینویسم.هوا به خاطر گرد وغباری که از سمت عراق اومده کاملا آلوده است .
هفت روز مرخصی من چه زود گذشت. مرخصی که بهانه اش حضور در مراسم عروسی خواهر زاده ام صدیقه جلیلوند بود. او با جوان خوب و مؤدبی بنام محمد ترکاشوند ازدواج کرد. معصومه خانم (صدیقه) اولین نوه بابام بود که ازدواج کرد. و هدف من از نوشتن این چند سطر فقط تبریک به این دو عزیز بود و بس !
یادته بچه که بودین میگفتم ایشالا عروسیتون!
دیروز عروسیتون بود ،برای عرض تبریـک ما هم اومدیم.
پیو ندتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــون مبارک!
تاریخ : دوشنبه 88/4/15 | 11:51 صبح | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید