ضمن تسلیت وفات عالم عامل حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) خدمت همه دوستداران آن حضرت و دوستان عزیز تصمیم گرفته ام دستور العمل هایی از آن بزرگوار را خدمت شما دوستان عزیز تقدیم نمایم .
الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/56 ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه ».
ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه « کونوا دعاة إلی الله بغیر أاسنتکم »
وفقّنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
وبلاگ فریازان ارتحال مرجع عالیقدر شیعه حضرت ایت الله بهجت را به امام زمان،رهبر معظم انقلاب و همه مسلمانان تسلیت می گوید.
شادی روح آن عالم بزرگوار صلواتی بفرستید.
دیروز ایران اسلامی و جهان اسلام و بلکه عالم خلقت، یکی از ارکان و اوتاد خود را از دست داد.
مرحوم آیتالله العظمی محمد تقی بهجت، مردی که هیچ گاه چشمان آسمان پیمایش بر فیض سحر بسته نماند و از لبان مبارکش جز کلام وحی و سخنان معصومان و اولیای خدا نتراوید و به اختیار خود، چشم بر جهان فروبست. زمان دردانه خود را از دست داد و زمین گوهری یکدانه را در برکشید.
او که حتّی لحظهای از عمر شریفش را نه به بطالت که حتی به تفریح هم نگذراند. یکی از بستگان ایشان نقل میکنند که یکی از ارادتمندان ایشان، بارها از آقا خواهش میکردند که به باغ ایشان سری بزنند. سرانجام پس از مدتها معظم له پذیرفتند. به محض ورود به باغ ایشان نگاهی به آسمان کردند. خدمت ایشان گفتیم: دنبال چه میگردید؟ فرمودند: دنبال جایی هستم که سایه باشد. زیر درختی عبای خود را انداختند و مشغول مطالعه و خواندن زیارت عاشورا و... شدند و تا آخر هر چه صاحب باغ میوههای گوناگون خدمت ایشان آوردند، لب نزدند و فرمودند: اینها را بدهید به اهلش و حتی یک دانه انگور هم نخوردند.
شاید امروز که او در بین مریدان بی شمارش نیست، قفل زبانهایی که او مَُهر کرده بود، بشکند و قطرهای از دریای بی نهایت کرامات باهره او برای اهل دل نمایان شود. مرحوم بهجت تا در قید حیات بودند، نزدیکان و شاگردان خاص و کسانی که از این مرد ربّانی کرامتها دیده بودند، از بیان آنها به شدت منع شده بودند و خود حضرت ایشان هم که بسیار کتوم بودند و چنان رفتار میکردند که جز کسانی که خبر از کرامات او داشتند یا خود از او معجزهای بی پرده دیده بودند، کسی از نوع گفتار و رفتار او نمیتوانست به دنیای پر رمز و راز درون پرشور او راهی بیابد یا حتّی گمانی کند.
خدایا به روح قدسی این مرجع عالیقدر و عارف عامل رشحهای از آنچه به او به برکت یک عمر اخلاص و مراقبت نفس عطا فرمودی به ما ـ هرچند لیاقتش را نداریم ـ اما به کرمت عنایت فرما و روح بلند و فردوسی او را به پاس همه سختیهایی که به نفس خود در دنیا چشاند، بر سفره آرامش و رحمت بیپایانت میهمان کن.
معنای خداحافظی
ریزش ذرات خاک را روی صورتش حس می کرد . کم کم صدای انفجارها ئی که گاه دور و گاه نزدیکش رخ می دادند را می شنید ، به زحمت چشمهایش را گشود ، پلکهایش سنگینی می کرد و باز به قصد بسته شدن روی هم می آمدند ، چند بار ابروهایش را هم به کمک گرفت تا توانست پلکهایش را باز نگه دارد . تنها تصویر مقابل چشمهایش آسمان آبی بود که چند لکه ابر قاب نگاهش را تزئین کرده بود . صدای صوت یک خمپاره او را به خود آورد . خواست حرکتی کند ، نیم خیز شود و بنشیند یا حتی فقط کمی پهلو به پهلو شود و بدنش را برانداز کند ، اما منصرف شد ، چون با هر بار تلاش ، دردی جانکاه سراسر وجودش را فرامی گرفت . چشمانش را بست تا شاید رمق از دست رفته اش را بازیابد . یادش آمد دیروز قبل از شروع عملیات زمانی که پشت خاکریز منتظر رسیدن ساعت حمله بودند زیر نور خورشید اسلحه اش چنان داغ شده بود که هر وقت آنرا بدست می گرفت دستش می سوخت . و حالا احساس می کرد دست و پایش کم کم دارند سرد می شوند یا شاید هم سرد شده بودند ، با خود می گفت در این تابستان گرم که از فرط گرمای خورشید تو گوئی از آسمان آتش می بارد ، من چرا سردم شده ؟ ساعتی گذشته بود . صدای آشنائی را شنید ... به آرامی چشم گشود ، چشمانش را تا آنجاکه می توانست در حدقه چرخاند تا شاید در میدان دیدش صاحب صدا را ببیند ، بی فایده بود . گوش تیز کرد ، اشتباه نمی کرد ، احمد بود ، فریاد می زد بچه ها او هنوز زنده است ... به فاصله ده ، پانزده متری خاکریز و درست در میدان دید و تیر نیروهای دشمن قرار گرفته بود . زیر آتش نمی توانستند به کمکش بیایند . احمد از روی خاکریز می گفت : بچه ها دارن آماده می شوند تا با تاریک شدن هوا بیایند و او را به پشت خاکریز ببرند . دستش را به آرامی تکان داد پنجه اش را تا مچ از روی خاک بلند کرد و با آرامی لبخندی بر لب های خشکیده اش نشاند . ساعتی دیگر گذشت . هوا رو به تاریکی گذاشته بود . دیگر حتی رمق باز کردن چشمانش را هم نداشت . صدای مهیب چند خمپاره آمد . احمد و دیگر رزمنده ها سراسیمه روی خاکریز آمدند . هیاهوئی که روی خاکریز ایجاد شده بود را می شنید احمد فریاد می زد تا گروه عمل کننده برای آوردن بدن مجروح عباس زودتر دست بکار شوند ، یکی امداد گر را صدا می زد دیگری برانکارد می خواست ... بازهم صدای چند انفجار ... یک ، گرد و خاک بود که به روی صورتش می ریخت ... دو ، باز هم گرد و خاک و این بار بیشتر .... سه ... دیگر صدای چهارمین انفجار را نشنید ، احمد فقط ریزش ذرات خاک را روی صورتش حس می کرد و دیگر هیچ ... مبهوت به آنسوی خاکریز چشم دوخته بود ، تازه دریافت آن زمان که عباس دستش را به زحمت تا مچ از روخاک بلند کرد و لبخندی زد معنایش خداحافظی بود .
داستانک فوق از هادی عبدالمالکی فرزند ولیمراد(مرحوم عراض)کارمند دانشگاه تربیت مدرس تهران است.
امروز میخوام در مورد یکی از چهره های ورزشی روستای فریازان براتون بنویسم.کشتی گیری که به تیم ملی کشتی کشورمون هم راه پیدا کرد و چندین بار برای ایران عزیز افتخار آفریده است.
علیمحمد مالمیر فرزند ماشاء اله مالمیر و برادر شهید عزیز روستای فریازان یوسف مالمیر است.
درا ینجا شما را با افتخارات مالمیر در سطح ملی بیشتر آشنا میکنیم.
مدال آوران ایران از رقابت های جهانی پیشکسوتان:
رده سنی (35 تا 40 سال) A
58 کیلوگرم: معراجعلی بیگدلو (طلا)
63 کیلوگرم: اسماعیل فتحعلی نژاد (نقره)
69 کیلوگرم: مسعود نهاوندی (نقره)، علیرضا جعفری نژاد (برنز)
76 کیلوگرم: محمدکاظم نریمانی (برنز)
85 کیلوگرم: علیرضا رحمتی تبریزی (طلا)، حمیدرضا جمشیدی افضل (نقره)، محمدرضا صادقی (برنز)
97 کیلوگرم: علی محمد مالمیر (نقره)
دهمین دوره - 1995، مانیل (فیلیپین) / (4 مدال طلا، یک نقره و 2 برنز)
48 کیلوگرم: بهرام شربتی (هشتم)
52 کیلوگرم: حسین کرمی (برنز)
57 کیلوگرم: اویس ملاح (نقره)
62 کیلوگرم: علیرضا رضایی منش (چهارم)
68 کیلوگرم: امیر توکلیان (طلا)
74 کیلوگرم: عیسی مومنی (طلا)
82 کیلوگرم: علی محمد مالمیر (چهارم)
90 کیلوگرم: رسول خادم (طلا)
100 کیلوگرم: ایوب بنی نصرت (برنز)
130 کیلوگرم: منصور عابدیان (طلا)
مربیان: محسن فره وشی، عزیز واگذاری و محمد علی حساس
رده بندی تیمی: 1- ایران قهرمان آسیا شد.
به گزارش سایت هیات کشتی استان اصفهان؛ در پایان رقابتهای کشتی آزاد و فرنگی پیشکسوتان کشور که طی روزهای 16 الی 18 تیرماه 87در شهر مشهد مقدس و با حضور 318 نفر از 32 تیم در رشته فرنگی و 423 نفر از 32 تیم در رشته آزاد برگزار شد که در رشته آزاد تیم تهران با 233 امتیاز به مقام قهرمانی دست یافت و تیمهای مازندران، کرمانشاه، توابع تهران و اصفهان به ترتیب با 219، 167، 122، و 115 امتیاز به ترتیب دوم تا پنجم شدند.
کشتی آزاد:
گروه A:
58 کیلوگرم: 1- معراج علی بیگلو (کرج) 2- شهرام شریفی (مازندران) 3- رشید قلعهشاهی (کرمانشاه) و عزیزاله میری (تهران)
63 کیلوگرم: 1- اسماعیل فتحعلینژاد (تهران) 2- علیجان سیفی (مازندران) 3- مرتضی عزیزی (مرکزی) و عبداله عباسقلی زاده (گیلان)
69 کیلوگرم: 1- سیامک فرحزاد (توابع تهران) 2- منصور حقیقتدوست (فارس) 3- علیرضا جعفرنژاد (کرج) و عباس لک (لرستان)
76 کیلوگرم: 1- کاظم نریمانی (مازندران) 2- عبداله جمشیدی (کردستان) 3- رضا حداد (اردبیل) و علیرضا عبدلی (هرمزگان)
85 کیلوگرم: 1- حمیدرضا جمشیدی (کرج) 2- علیرضا رحمتی (تهران) 3- حسن جعفری (مازندران) و علی موجودلو (گلستان)
97 کیلوگرم: 1- علی محمد مالمیر (همدان) 2- صفا محمدی (کرمانشاه) 3- محمدرضا میرزائی (مرکزی) و بهروز ساکی (لرستان)
130 کیلوگرم: 1- هادی حضرتقلی (توابع) 2- علیرضا صفاری (همدان) 3- محمدرضا قلمچی (زنجان) و حمید آذرپیرا (تهران)
روزنامه هگمتانه همدان:
هگمتانه –گروه ورزش: ترکیب تیم کشتی آزاد صنایع همدان جهت حضور در پیکارهای لیگ برتر اعلام شد.
55 کیلوگرم فرید دژمخوی و محمدحسین سلطانی
60 کیلوگرم مرتضی پاشاامیری و عباس بیگلربیگی
66مسعود واحدی، آرش ربیعی و مسعود مصطفیجوکار
74 صادق گودرزی و مهدی علیائینژاد
84 جمال میرزایی و حمید کمروند
96 مصطفی یونسینیا و سعید امیری
120 و سعید ابراهیمی، سعید رضایی و ملکی 16 آزادکاری هستند که با دوبنده صنایع همدان در لیگ امسال کشتی خواهند گرفت.
گفتنی است حسین یلفانی، مهرداد سعدینژاد، علیمحمد مالمیر، علیرضا مخزنی، سعید گودرزی و رضا سامعی اعضای کادرفنی این تیم را تشکیل میدهند و امیر عفرانی مدیر فنی صنایع و معادن است.
پشت این پنجره ها وقتی بارون می باره .
وقتی آهسته غروب تو خونه پا میذاره .
وقتی هر لحظه نسیم توی باغچه می وزه.
توی خاک گلدونا بذره حسرت می کاره .
وقتی شبنم می شینه رو غبار جاده ها .
وقتی هر خاطره ای تو (فریازان)رو یادم میاره .
وقتی توی آینه خودمو گم می کنم .
می دونم که لحظه هام رنگ آبی نداره .
تازه احساس می کنم که چشام بارونیه .
پشت این پنجره ها داره بارون می باره .