دیروز سوار ماشین بودم وداشتم به خونه میرفتم.شخصی با موبایلم تماس گرفت.بعد از احوالپرسی فکر کردم ،کسی داره منو سرکار میذراره .شخص پشت خط هم دیروز فریازان رو در گوگل سرچ کرده بود.که وبلاگ فریازان رو دیده بود .کلی خوشحالی میکرد و بسیار شاد بود . مرتب از من به خاطر وبلاگ فریازان تشکر میکرد.آما شخص مورد نظر، همینک در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مشغول به کاره... برادر یکی از شهدای عزیز روستامونه..
شهید محمد ولی جلیلوند فرزند اسمعلی...
آقای خدارحم جلیلوند شخصی بود که ،با من تماس گرفتند و از وجود وبلاگ فریازان ابراز خوشحالی نمودند. از ایشان هم میخوام اگه به وصیتنامه برادرش، شهید محمد ولی جلیلوند ،دسترسی داره در اختیار ما بذاره ،تا برای هموطنان عزیز در وبلاگ فریازان بذاریم.
از شهید محمد ولی جلیلوند ،یک پسر بنام سجاد جلیلوند، که همینک دانشجوی رشته کامپیوتره و در دانشگاه همدان مشغول به تحصیله، به یادگار بین ما مونده..
روح شهید محمد ولی جلیلوند شاد
چند وقت گذشت ....
چند وقتیه که از روی عشق به زادگاهم -فریازان - وبلاگی رو راه اندازی کردم . نمی دونم چی شد که در سال 81 واژه فریازان رو در گوگل سرچ کردم .فقط سه یافته با نام فریازان بود.خیلی متاثر و ناراحت شدم. در همانسال در پرشین بلاگ یک وبلاگ با نام فریازان ساختم و چندین مطلب برای فریازان در وبلاگ گذاشتم. مشغله کار وزندگی و عدم دسترسی به اینترنت باعث شد که توجه من به وبلاگم کمتر شد.بعد از مدتی که خواستم وبلاگم را به روز کنم ،باکمال تعجب دیدم که چنین صفحه وبلاگم بالا نیامد.وبلاگ به شخص دیگری واگذار شده بود. از دنیای وبلاگ خوشم نیومد. اما در سال 86 باز هم یک وبلاگ با نام -فریازان-ساختم ،اما اینبار در پارسی بلاگ.ولی اینبار من نتونستم مطلب خوبی در وبلاگ بذارم. اتفاق پرشین بلاگ باز هم تکرار شد .اما بعد از گذشت یکسال وهفت ماه به وبلاگم سری زدم .ولی خوشبختانه صفحه فریازان بالا آمد.اما مشکل این بود که برای ارائه مطلب جدید در وبلاگ نیاز به رمز عبور داشتم. چندین رمز را تکرار کردم ،اما نتوانستم وارد بخش مدیریت بشم....
نکته جالب اینکه من وبلاگ رو در موسسه مطالعات آمریکای شمالی دانشگاه تهران ساخته بودم.و بعد از گذشت یکسال و هفت ماه در همانجا رمز عبور به خاطرم اومد و موفق شدم رمز عبور صحیح را،وارد کنم.. از بخش مدیریت پارسی بلاگ تشکر میکنم که در این مدت وبلاگ را به دیگری واگذار نکرده بودند.
اما حالا، وبلاگ فریازان متعلق به من تنها نیست و همچون روستایمان،برای همه فریازانی هاست،
ازشما فریازانی عزیز هم دعوت میکنم که برای پر بار شدن وب فریازان به بنده کمک کنید .به عنوان مثال اگر دوستان به وصیتنامه شهدای روستا دسترسی دارند ،ارسال کنند تادر وبلاگ فریازان ارائه دهیم.دست همه شما عزیزان را میبوسم.در اینجا از آقای مرتضی جانجانی فرزند محمدکرم که کارمند دانشگاه تربت مدرس دانشگاه تهران،که همیشه یار و یاور وبلاگ فریازان بوده، تشکر میکنم.
![]() |
با عر ض سلام خدمت دوستان عزیز !
میخوام ادامه مطلب روز گذشته که در مورد لهجه فریازانی بود براتون تو وبلاگ بذاریم تا بلکه یادی کرده باشیم هم از فریازان وهم لهجه زیبامون ..لهجه ای که یواش یواش داره از بین میره( متاسفانه)حتی خیلی از واژه ها از یادمون رفته..
پالا=کفش.
شرتلاق=شکم کسی را پاره کردن.
زنج=چونه.
بلاجویی=زشت.
گیه=شکم.
تلپ=شکم.
بون انو=ترمیم پشت بامی که با گل باشد همان بام ازنو.
قرتاس=پس گردن.
ان چنه=وراجی.
دونه ذره=خمیازه
تهوع= هم خورده.
افسار=عوسار
کر=پسر.
مله=شنا.
خوس=ماسه
.پویته=پهلو.
اشی=مادر بزرگ.
کلو=کلاه.
کومله=برآمدگی خاک کوچک
لیج=سراشیب.
سویل=ناودون.
چنگلو=نیشگون.
.ختلی=قلقلک.
پت=دماغ.
مجه=مژه.
مف=آب بینی.
هپولوک=خداییش فکر نکنم هیچ کدومتون این یکیو یادتون بود(نوعی سیب زمینی محلی که در فصل بهار فقط یافت میشود و شبیه شلغم شیرازیست.
فوته=لنگ.
شاته=نان لواش محلی
ژک=آغوز.
نوار=گاو ماده تازه بلوغ شده.
.توپیه= مرده.
پریازو=همان روستای فریازان
.تژگا=اجاقی برای پخت غذا.
.قزون=همان قذقان فارسی.
کلک=انگشت.
قوشه=خوشه انگور وکسانی که موهای جلوی سرشان رو به بالا باشد.
بلگ=برگ.
لانادا=نوشابه...واسه امروز کافیه تافرصت بعد...
مطلب از مرتضی جانجانی
ویرایش مدیر وبلاگ
![]() |
شور یا شعور انتخابات
قبل از شروع این مطلب بگم :((این که افراد به چه کسی رای بدهند به خودشون ربط داره...)) ما در انتخابات فقط دو گزینه خوب و بد نداریم. گزینه های خوب و خوبتر ،بد وبدتر هم داریم..قبل از انتخاب ما یک انتخاب قبلی صورت گرفته است.انتخاب هرشخص اندیشه و شخصیت واقعی اوست..نامزدهای ریاست جمهوری در سخنرانیهاشون به ما خواهند گفت که صلاحیت دارند یا خیر . کار ما گوش دادن فعال و اهم به مهم کردن موضوعات ارائه شده، از سوی نامزدها ست.و گاهاُ معیارانتخاب ما خواسته ها و آرزوهایی است که در ماسرکوب شده است.وآن گم شده ها را از انتخاب شده خود ،میخواهیم. دنیای ما پر از تفاوتهاست..انتخاب ما هم متفاوت است وتنها گذشت زمان وتاریخ به ما نشان خواهد دادکه، آیا اندیشه وانتخاب ما درست بوده یاخیر .چون درآن زمان ما در مقام مقایسه گذشته و حال و آینده ،خواهیم فهمید ،درست انخاب کرده ایم یا نه ! سیاست را در ( حوضچه اکنون ) قضاوت نمیکنن..فقط انتخاب میکنن.بعضی از افراد بیشتر با شور خود در مورد انتخابات صحبت میکنن تا با شعور خود. در وبلاگها مشاهده کرده ام که علیه هم موضع میگیرند و حتی بعضی از دوستان نیز از الفاظ رکیک علیه یکدیگر استفاده میکنند. این نشان میدهد که بعضی از دوستان شورشان بر شعورشان می چربد.(قلم شعور) را زمین گذاشته و( مشت شور) ،گره کرده ودر وب خودبه نمایش گذاشته اند. در یک انتخابات (نمادین) ریاست جمهوری که بین 84 نفر از دوستانم که از اقشار مختلف جامعه بودند ،صورت گرفت و همه شرکت کنند گان از دوستان بسیار بسیار نزدیک خودم (مدیر وبلاگ)بودند .نشان داد که نه تنها رنگ تیمهای فوتبال ،محبوب ما متفاوت است بلکه انتخاب ما هم متفاوت است. البته به این موضوع که چه کسی بیشترین یا کمترین آراء را بدست آورد اشاره نمیکنم.اما هدف از این نوشته ها این بود که به دوستان گوشزد کنم با( شورهیجانی) خود به (شعور شخصیتی) هم توهین نکنند.باشد که خداوند الطاف خود را از سر ایران اسلامی و ایرانی مسلمان عزیز ،دور نکند و آنکه دلسوز مردم ایران است انتخاب شود ،نه آنکه دلسوز غرب و عرب است. چون فاصله غرب و عرب فقط یک نقطه است و یک توجیه ...
من هستم پس رای میدهم...
من شعور دارم پس انتخاب میکنم...
میرسد مجموعه یوسف به پایان غم مخمور
میشود سیمای ما روزی گلستان غم مخور
ای زلیخا جعفر دهقان اگر شوهر نشد
آخر شب میرسد بهرام رادان غم مخور
مدرک زیبایی یوسف اگر قلابی است
اصل آن را می دهد آقای کردان غم مخور
هر کجا خشکیده شد رودی به سان رود نیل
می زند سدی بر آن فتاح ایران غم مخور
گر نشد قسمت یوسف گردد ایران زمین
می رود محمود ما استان به استان غم مخور