پس از پایان سخنرانی وزیران قرار شد بیانیه دو تشکل دانشجویی دانشگاه تهران در حضور رئیس جمهور قرائت شود. در ابتدا نماینده بسیج دانشجویی دانشگاه تهران بیانیه این تشکل را که عمدتا مربوط به مسائل فتنه سال 88 و 78 بود قرائت کرد. وی از آنچه در نیویورک گذشت انتقاد کرد و گفت دولت به تمامی کارهای اقتصادی را مبتنی بر دیپلماسی و وابستگی به و ارتباط با خارج می داند و بر توانمندی های داخلی تکیه ندارد. وی از چرایی معرفی توفیقی به عنوان سرپرست وزارت علوم پرسید و گفت: سخنان دولتمردان و رسانه های دولتی که بر خلاف شعار های انتخاباتی روحانی است و منتقدان افراطی خوانده می شوند و حتی توسط برخی تروریست.
نماینده بسیج دانشجویی دانشگاه تهران همچنین از عملکرد تیم حفاظت رئیس جمهور به دلیل جلوگیری از اهداء لوحی به روحانی در این مراسم که منقش به شهدای ایرباس بود انتقاد کرد.
در ادامه بیانیه انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی دانشگاه تهران قرائت شد. انتقاد از عدم حضور مسئولان دولت گذشته و مسئولان دانشگاه در جمع دانشجویان و پاسخ ندادن به سوال های این قشر، انتقاد از محروم شدن دانشجویان از تحصیل و بازنشستگی پیش از موعد اساتید به دلیل بیان انتقاد بخشی از بیانیه این تشکل دانشجویی را تشکیل می داد.
نماینده انجمن اسلامی دانشگاه تهران درادامه با تاکید بر این که دانشگاه نباید دستاویز جریان های سیاسی باشد، گفت: آقای رئیس جمهور برخی اساتید و اعضای هیئت علمی در سال های اخیر بدون توانمندی های لازم وارد عرصه آموزشی شده اند. انتظار داریم بنا به وعده ای که پیش تر داده اید افراط بدون بلیط از اتوبوس آموزشی کشور پیاده شوند.
نماینده این تشکل دانشجویی با تاکید این که رابطه نیروهای امنیتی با دانشگاه و دانشجویان باید شفاف، حقوقی و مشخص باشد یادآور شد: صندوق های رای نشان داد مردم از افراطی گری به نام انقلابی گری بیزارند و حل مشکلات مربوط به مسائل اقتصادی و سیاست خارجی را در اولویت می دانند، آزادی زندانیان سیاسی و افراد در حصر مانده از دیگر مطالبات انجمن اسلامی دانشگاه تهران از رئیس جمهور بود.
فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاه و مراکز پژوهشی و فناوری در تالار علامه امینی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران اظهار داشت: در مراسم بازگشایی دانشگاهها وظیفه خودم میدانم افراد و شرکت کنندگان و بویژه رئیس جمهور خیرمقدم بگویم.
وی افزود: از رئیس جمهور محترم تشکر ویژه دارم که پس از سالها توقف از سنت حسنه بازگشایی دانشگاهها در دانشگاه تهران این سنت را دوباره احیا کردند.
وی افزود: آموزش عالی یک هدف الهی و تامین کننده سلامت و سعادت دنیوی و اخروی است و هدف آن در کشور ما احیای فرهنگ و برپایی تمدن اسلامی و بهرهگیری از انسانهای صالح و فرهیخته و تربیت شده است.
رهبر افزود: دانشگاه تهران با داشتن چنین ویژگیهایی و با حمایتهای بیشتر میتواند پیشتاز علم در جهان شود و مرجعیت علم را از آن خود کند.
رئیس دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: از رئیس جمهور تقاضا داریم در گردهمایی بینالمللی این دانشگاه به منظور توسعه و پیشرفت کشور که در اردیبهشتماه سال 1393 برگزار میشود در این دانشگاه حضور به هم رسانند و این حضور نشان از عزم حضور جمهوری اسلامی ایران در بهرهگیری از علم و دانش دارد.
رهبر با اشاره به آمارهایی ازتولید علم ایران در جهان گفت: امروز 2 دهم علم جهان را ایران تولید میکند و 60 درصد از علم کشورهای اوپک و 23 درصد از تولید علم کشورهای اسلامی را ایران تولید میکند.
رئیس دانشگاه تهران با اشاره به تاکیدات مقام معظم رهبری در رابطه با پیشرفت علم و اقتصاد به عنوان دو مقوله مهم کشور گفت: رابطه پیشرفت علمی و اقتصاد غیرقابل اجتناب است و برای ما در جمهوری اسلامی ایران مشخص است که با تولید علم میتوان به پیشرفت اقتصادی رسید و رمز این مقوله رابطه علم و اقتصاد است و این میسر نخواهد شد مگر اینکه بین دانشگاه و بازار ارتباط خوبی برقرار شود که این مسئله نیز با حمایت دولت تحقق مییابد.
رهبر یادآور شد: از دولت تدبیر و امید اتخاذ تصمیمات و تدابیری در جهت نزدیک شدن رابطه علم و بازار را انتظار داریم و امیدواریم بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم.
وی ادامه داد: آنگونه که از سیستم آموزش عالی و دکتر توفیقی و دکتر قاضی زاده هاشمی دیدهایم، این است که این دو بزرگوار در این زمینه مصمم هستند.
وی در پایان سخنان خود با بیان اینکه دانشجویان ما علاقهمند بودند در این جلسه صحبت کنند و سخنان خود را در محضر شما عنوان نمایند، افزود: استدعا داریم فرصتی را برای حضور در جمع دانشجویان و پرسش و پاسخ آنها فراهم کنید تا دانشجویان و نمایندگان تشکلهای دانشجویی بتوانند سوالات خود را از رئیس جمهوری که مقتدر و با عقلانیت سخن میگوید مطرح کنند.
حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان خطاب به دستگاههای امنیتی و وزارت اطلاعات گفت: راه را برای دیپلماسی باز و به دانشگاه، اساتید بزرگ و دانشجویان اعتماد کنید.
به نام خدا ،به نام خون
به نام آیینه و خورشید
به نام لالایی و لبخند
به نام « بابا آب داد»
به نام او در باران آمد
به نام مدرسه های ویران و دختران قطعه قطعه شده ی خردسال ، به نام نماز ، به نام روزه های قضا
به نام مسجد سنگر است »
به نام گلدسته های سر نگون و چشم های از حدقه در آمده
به نام لب هایی که تا لحظه ای پیش می گفتند
« سَمِعَ الله لِمَن حَمِدَه »
به نام موریه های « میانه ، اشک های « ارومیه » بغض های « بروجرد » به نام آههای « اراک » ، کاسه ها ی کدر « کوهدشت » ، سماورهای ملتمس « تویسرکان » ، کاشی های ترک برداشته ی « اصفهان » شیر فروش های شهید « شیراز » کلیچه پزهای مدفون شده ی « کاشان » به نام عمامه های خونین « قم »
به نام دیده بان های نا بینا ،« آر. پی .جی » زن های بی دست « لودر » چیان تشنه
به نا م شیرخوارگانی که در لالایی آتش به خواب رفتند
به نام پدرانی که با سوغات جسد از سفرِ آوار برگشتند
به نام مادرانی که تنها یادگار کودکشان یک جفت دمپایی است
من این نامه را برای روزها ی آینده ی بشّریت می نویسم
من این نامه را برای همه ی گلّه های بشری می نویسم
من این نامه را برای همه ی آدرس ها ی جهان می نویسم
من از شهر عروسک ها ی سر بریده و اسباب بازی های سرگردان می آیم
من از شهر شیون های پی در پی و صاعقه های متراکم ،
از مرز موج ها و انحنا ی انفجارها ،
از خاوران خورشید و باخترانِ باران می آیم .
من از شهر ناخن های خونین و گیسوان بی صاحب می آیم ،
از مسیر هجرت ها و کرانه ی کوچ ها
از کوچه ی گل های پرپر و پیله ی پروانه های سوخته
از مجاورت مادران با لالایی های بر لب خوشکیده ،
از گور بی نشانان
از گهواره هایی با نوزادان بی سر
من با کامیون هایی پر از میوه ی جراحت ،
با نیسان هایی لبریز از کفشهای خونین و پیراهن های پاره می آیم .
من از پژمردگی « خرم آباد » ، از همهمه ی « همدان» می آیم
آنها در نوش خواب نیمه شب و در نیایش خوش بامداد
آمدند و با خرناسه ی خنجر به خوابمان شبیخون زدند
گندم هایمان را مسلخ بمب های خوشه ای بردند
آیینه هایمان را درآماج موج ها گذاشتند
گل هایمان را به گلوله گرفتند .
گوشواره ی زنانمان را در آستانه ی غسلخانه ها انداختند
نگذاشتند کودکان کبودمان را کفن کنیم ،
نگذاشتند بر جنازه های باد کرده ی آرزویمان اشک بریزیم ،
نگذاشتند با انگشت های بریده ی خود
بر سنگفرش تفتیده ی باروت بنویسیم که :
اهل کوفه نیستیم .
من با کامیون کمک های مردمی می آیم ،
از باجه های وداع ، از بانک های خون ،
از آوازهای بومی
از نماز در زیر سقف باران
از کوچه های متواضع اسلام ،
از ایستگاه های گریان خداحافظی
از آیینه و شمعدان و سکّه وقرآن
از میان مادرانی که پیش از شیر دادن می گویند :
السلام علیک یا ابا عبدالله
سالها بود که بر رود خروشان اندیشه مان ، سد فرهنگ فرنگیان را بستند تا از دانستن آنچه بر سرمان آمده باز مانیم و در فقر حاصل از سرقت سلاطین بمانیم.
مکتبمان را در مسلخ تمدن مصرف ذبح کردند تا رونق بازار غارتشان افزون گردد. ما را از خویشمان جدا کردند تا از رسیدن به مرتبه انسان والا بمانیم و به دره مصرف کالا درافتیم. ما را از مذهب اصلیمان دور نمودند و در اثنای غفلتمان در جای جای وطنمان دکان غارتگری گشودند.
ما را از گرداگرد و معبد ایمانمان پراکندند و به صحنه معرکه تجمل و تقلید و مصرف کشانیدند و در حین معرکه ، تاسمان را ربودند و بدین سان حاصل دسترنج مان قسمی به غارت آنان و مشتی به کیسه شاهان رفت.