باستان شناسان آینده
سلام دوستان فریازانی وپارسی بلاگی!وقت بخیر..الان که دارم این نوشته ها رو مینویسم ،از بی مطلبی دارم رنج میبرم همه چیز واقعا کلیشه ای شده ، در مورد همه چیز نوشته اند..اما همین حالا یه مطلب همچون جرقه ای که ادیسون را به اختراع برق نزدیکتر کرد  مرا به مطلب جدیدم رهنمون کرد.مطلب من (باستان شناسانی درآینده )  است.از شما عزیزان هم میخوام با ارسال نظرات خود به وبلاگ فریازان منو کمک کنین. همونطور که میدونین در آینده وهمین حالا دیگه چیزی به نام مکان معنی نمیده!و ما در یه دنیای کاملا مجازی زندگی میکنیم..ما برای مطالعه فرهنگ ونوع زندگی پیشینینان خود دست به کاوش و باستانشناسی میزنیم.واز دستیابی به فرهنگ مادی و سخت افزاری((اشیاء کشف شده) به فرهنگ معنوی اجداد خود میرسیم.حال به نظر شما آینده گان و فرزندان ما چگونه ما را خواهند شناخت ؟ شاید جوابتان خیلی ساده باشد و بگویید :(با وجود این همه عکس و فیلم واینترنت وماهواره شناخت آنان از ما کاری آسان است.)اما این سئوال وجود دارد که همه این موارد در دنیای مجازییست، وبا شاید دنیای کنونی ما برای آیندگان  کاملا  یک جامعه ابتدایی و ناشناخته باشد.و نتوان در دنیای مجازی به آثار قابل مطالعه ای دست پیدا کرد و در آینده این دنیا با کشفیات جدیدتری تهدید و یا نابود شود. آیا موتورهای جستجوی گوگل و یاهو و... آثار ی برای کشفیات باستان شناسان آینده است. یا در آن زمان نه تنها موتور جستجو یی وجود نخواهد داشت بلکه اینترنت جای خود را به پدیده های نوین دیگری داده است... اما سئوال من اینجاست که:
1- اگر این پدیده های نوین واقعا کشف شدند آیندگان از چه چیزی  به زندگی امروزی ما دست خواهند یافت؟ 2-پدیده های نوینی که در آینده کشف میشوند آیا  مکمل ودنباله رو دنیای مجازی  امروز است یا بشر به پدیده ای کاملا متفاوت با دنیای مجازی امروزه دست خواهد یافت ؟آن کشفیات به نظر شما چیست؟
با دادن نظرات خود به ما در این بحث شرکت کنید و به کشفیات فرزندان جامعه امروز که میلیونها سال بعد قدم به کره خاکی یا شاید هم دیگر کرات و منظومه ها وسایر کهکشانها،میگذارند ،ذهن ما را از دل مشغولی در بیاورید.





تاریخ : پنج شنبه 88/2/10 | 1:10 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()

 

     

 همه رفتند ما هم میرویم....

 بیاد دوست خوبم  مرحوم ابوذر  رحمانی

 که پنجشنبه 10/2/88چهلم اوست

 بیاد مرحوم رحمان عبدالمالکی فرزند مجنون
بیاد مرحوم تقی محمودوند فرزند بابا میرزا 

بیاد مرحوم هادی عبدالمالکی فرزند مسلم
بیاد مرحوم جواد یوسف گرجی فرزند حسین 

بیاد مرحوم حسن عبدالمالکی فرزند علی پاشا 
بیاد3 مرحوم،حمید،محسن وحسین پایروندفرزندان احمدپایروند  

بیاد مرحوم جواد عبدالمالکی فرزند عمو صندی

 اما باز هم زندگی بیهوده است

 شب ها ، زندگی تنها تر از فردای ماست

 بی گمان خشمگین از تقدیر ماست

 دوستان ، عشق فریاد بی صداست

 تک بهشتی ست در دل های ما 

 نور ها ، عشق رقص آواز دل است

 نوری از ژرف همان پیچک بیهوده است

 بال ها ، ‌زندگی چون مرغ عشق

 پرکشان سوی دل پر ناله است

 عاشقان ، زندگی از بحر آن دل آمدست

 پاک و زیبا چون مه شاد آمدست

 زندگی بی عشق همچون شب ست

 ظلمتی اندر صدای ناله است

 آدمان زندگی بی عشق بیهوده نیست

 زردی این پیچک تلخ از بی عشقی ماست

 
 بیاد همه فریازانی ها که بار سفر بستند و رفتند.

 






تاریخ : سه شنبه 88/2/8 | 7:13 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()

 

      تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

TO

         
 

 فریازان  روستایی که من بدان افتخار میکنم و پرستش گاه من است، مکانی در دل  طبیعت به موازات  رودخانه کرزانرود ،وکوه الیسیا که از همه جای ایران زمین بیشتر دوستش دارم…. آری فریازان را از کوه الیسیا باید شناخت و از دلاوری هایی که از خود به جای نهاده. لهجه اش شیرین است، واژگان قدیم پارسی را در خود دارد و بس.واژگانی چون( ایواره) به معنای غروب. به همین خاطر از ایواره فریازان عکس در وبلاگ گذاشته ام..

 وجود چهار تپه در پیرامون فریازان و مردانی که امنیت را چه در منزل گاه خویش و چه در چند فرسخی روستا، حفظ میکردند، مردمانی از جنس خاک و دلی همچون شیر…قدرتمند و جنگ آور

 فریازان روستایی در 12 کیلومتری شهرستان تویسرکان که در جنوب غرب تویسرکان واقع است، روستایی در دل دشت که روزگارانی داشته است. روستایی که پاداش دلاوری های خود را از8سال جنگ تحمیلی با17شهیددریافت کرد، مردمانی که در مقابل بیگانه و دشمن ، سرتعظیم فرود نیاوردند… آری فریازان روستایی است با مردمانی دلیر و شاد.

کوه الیسیا ،روستا و مردمانش  را دردامان خود کشیده و مردمان به پایداری و استقامت کوه زنده اند، مردمانی از جنس خاک ، که مورد ستایش من است . الیسا ازجنوب غربی دست در دست الوند گذاشته است.دره هایی بر روی آن، چون (دره مه نقی وسنگ سفید )چشمه سارهایی را از خود جاری کرده اند که درختان سر سبز و سبزه زارهایی را در خود جای داده است.وکبکهای دری وسهره هایی که میهمانان این ضیافتند. یکه از دره های کوه الیسیا فریازان13بدر88عکس از عمو عباس

 

الیسیا که برپشت خود بسی چشمه داشت    به فر،یازان قامت خود برافراشت 

به الوندش بود دست در دست وهردوشاد    گریستندوفریازان ما کنون گشته آباد  

  قلعه  هایی که بارها از خود مقاومت و استقامت نشان داده است و بارها مورد تهاجم دشمنان ایران زمین قرار گرفته است، آری مردمانی که بر دل این دشت پر آب زندگی میکنند و بر جنوبی ترین ضلع آن، دژی مستحکم بنا نهادند . ((امروزه  به آن تپه گبر آباد میگویند))که دشمنان ایرا ن زمین ؛ آرزوی تصرف و تسخیر آن را به گور برده اند ، و فریازانیان پاداش این همه شجاعت و دلیری را از ، خان های زمان گذشته با  معافیت از پرداخت  مالیات دریافت کردند.

روستایی  پر آب که مورد توجه مسؤلین شهرستان تویسرکان قرار گرفت. البته نه در جهت کمک به روستا ،بلکه در جهت استخراج آبهای زیر زمینی این روستا وانتقال آن به تویسرکان جهت تامین آب شرب شهرستان تویسرکان ...ونه تنها از عواید آن به روستا کمک نمیشود، بلکه همین آب رابه خود مردم روستای فریازان،  با قیمتی گزاف میفروشند.. 






تاریخ : سه شنبه 88/2/8 | 5:29 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()

 

من و داداش میلادم در روز سیزده بدر همراه خانواده مون و دامادامون مجید زنگنه و محمدآزادی وخانواده عمو عین اله و محسن گمار دامادش وپسراش محمد عین اله و جواد عین اله رفته بودیم کوه الیسا. عکس هم متعلق به همون روزه که ضلع شمالی روستای فریازان در عکس کاملا پیداست...

 

 

امروز میخوام در مورد داداش میلاد و شیطنتش براتون  بنویسم

من داداش میلاد رو خیلی دوسش دارم ؛ مخصوصاً وقتی که خوابه !

چون وقتی خوابه ، همه چیز سرجاشه مرتب و منظم .

* * *

هرکاری که انجام میدم، داداش  میلاد  هم  می خواهد انجام بده .

ولی من کارهایی بلدم ، که اون نمی تونه انجام بده ...مثه خوب فکر کردن و خوب نوشتن ،اونم یه کارهایی بلده که من نمیتونم خوب انجام بدم ،مثل شیطنت یا مثه تقلب .یه بار من  خواستم به میلاد ،خوب فکر کردن رو آموزش بدم. ،من بهترین سرآغاز خوب فکر کردن رو بلد بودن بازی شطرنج و خوب شطرنج بازی کردن میدونم ..واسه همین تصمیم گرفتم بازی شطرنج رو یادش بدم!  یه روزدر حال آموزش شطرنج  به میلاد بودم وداشتم قواعد بازی رو بهش یاد میدادم..میدونین اون به من چی گفت؟ ((داداش لطف کن اول تقلب بازی رو بهم یاد بده ،خودم قواعدش رو بعدا‍‍ٌ یاد میگیرم)).چند سالیه که میلاد،(( تقلب بازیه ))شطرنج رو یاد گرفته اما هنوز قواعد بازی رو بلد نیست.شاه قواعدش،آچمز وزیر تقلبش شده...مزخرفترین قسمت بازی شطرنج رو هم آنپاسان بازی میدونه و بهترین قسمت بازی رو وزیر شدن پیاده میدونه..بهترین لحظه بازی شطرنج هم لحظه ای میدونه که کسی پیدا بشه و حریفش رو درست هنگام باخت میلاد،از سر بازی شطرنج با خودش ببره ،به قول خودش...  ((آی حال میده)).خوشبختانه الان که بزرگ شده اهل نماز و مسجده و در معیت  روحانی محل حجت الاسلام محمد حسین جلیلوند به فکر آینده معنوی و دینیشه.چند سالیه که شاه قواعدش رو قلعه بزرگ ((اندیشیدن)) برده و درحال تفکر برای ادامه بازی زندگیشه...

زندگی شطرنج دنیا و دل است 

قصه پر رنج صدها مشکل است

شاه دل کیش هوسها میشود

پای اسب آرزوها در گل است

فیل بخت ما عجب کج می رود

در سر ما،بس خیال باطل است

ما نسنجیده در پی فرزین او

غافل از اینکه حریفی قابل است

مهره های عمر من نیمش برفت

مهره های او تمامش کامل است

با دل صدیق ما او حیله ها

دارد واز بازیش دل غافل است

 






تاریخ : سه شنبه 88/2/8 | 12:15 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()

غروب فریازان 7/1/88

 

نمای غربی روستای فریازان  وکوه الیسیا

عکاس مدیروبلاگ با دوربین گوشی سونی اریکسونk800

 

عشق یعنی وطن

وطن یعنی فریازان

.

مینویسم ازبیابان تاچمن؛ عشق یعنی سرزمین یعنی وطن

از خود ِ گهواره تاگور و کفن؛ عشق یعنی سرزمین یعنی وطن

از نسیم ِ « کاسپین» تا « پارسوماش » ،از« خلیج ِپارس» تا « رود ِارس

مینویسم باهمه احساس ِمن؛ عشق یعنی سرزمین یعنی وطن

.

آسـِمان « اینجافقط » مال ِمن است،جای دیگرهرچه باشد« خانه » نیست

در دل ِمرغی که دورست از وطن؛ آشیان هرآنچه باشد « لانه » نیست

«آسمان» « ابر هوا » « آب زمین » ؛ جز در اینجا در کجا باشد چنین؟

خانه در خاک ِخودی امن است و ناب؛ مامن ِ بیگانه که « کاشانه » نیست

جای دیگرهرچه باشد« خانه » نیست

.

خانه اینجا درتو معنا میشود ، خاک ِمظلوم و صبور و بی گناه

سرزمین ِخسته جسم و سربلند،خانه « تنها در تو» یعنی سرپناه

جای دیگر سقفِ سر سقفست و بس،عطر ِ غربت میدهد حتّی نفس

بی هویت، سست ِ سست است و حقیر، جز وطن هرجا که باشد تکیه گاه

وطن یعنی فریازان من

.

      تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

TO

         
 

 






تاریخ : دوشنبه 88/2/7 | 7:46 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.